بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 650اشاره به اين كه اسلام هنوز در آغاز كار بود، و منافقان و بازماندگان عصر جاهليّت هنوز در صفوف عرب جاى داشتند، و در انتظار فرصتى بودند كه از پشت به مسلمين واقعى خنجر بزنند، اگر زمامدار و ياران وفادارش همگى به نقطه دور دستى بروند، ميدان براى بد انديشان و مفسدان و منافقان خالى مىشود، و ممكن است آنها خطراتى بيافرينند كه از خطر دشمن بيرونى مهمتر باشد.اضافه بر اين اگر مشكلى براى لشكر در جبهه ها به وجود آيد، زمامدارى كه در مركز نشسته است مىتواند گروه هاى تازه نفسى را بسيج كند، و به ميدان بفرستد، ولى اگر خودش حضور در ميدان داشته باشد پشت لشكر به كلى خالى مىشود.در ضمن توجه به اين نكته لازم است كه عرب در جمله (وَالْعَرَبُ الْيَوْمَ...) با عرب در جمله (انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ...) اشاره به دو گروه مختلف از عرب است. گروه اوّل مؤمنان خالص را مىگويد، و گروه دوّم منافقان به ظاهر مؤمن و يا مسلمانان آسيب پذير.