تاريخ تكرار مىشود
آنچه در اين خطبه درباره عصر تاريك حكومت امويان بيان شده كه از قرآن جز خط و رسمى باقى نمى ماند منحصر به آن زمان نيست و با نهايت تأسف بارها در نقاط مختلف تكرار شده، هر چند به شدت دوران حكومت «بنى اميه» نبوده است، حتى در عصر و زمان خود نيز نمونه هايى از آن را مىبينيم.در كلمات قصار حضرت، تعبيرى ديده مىشود كه شايد فراگيرتر از تعبير بالا است مىفرمايد: «يَأتِي عَلَى النّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقَى فِيْهِمْ مِنَ الْقُرآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ وَمَنِ الاِْسْلاَمِ إِلاَّ اِسْمُهُ وَمَسَاجِدُهُمْ يَؤْمئِذ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ، خَرابٌ مِنَ الْهُدى، سُكّانُها وَعُمّارُها شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَإلَيْهِمْ تَأْوِى الْخَطِيْئَةُ; بر مردم روزگارى خواهد آمد كه در بين آنان از قرآن جز خطوطش، و از اسلام جز نامش، باقى نماند. مساجدشان در آن زمان از جهت بنا و ساختمان، آباد، امّا از جهت هدايت، خراب است. ساكنان و آبادكنندگان آن بدترين مردم روى زمينند، فتنه و فساد از آنان برمى خيزد و خطاها در آنها لانه مىكند» (2).1. بحار الانوار، جلد 44 صفحه 124.