فدك اعطايى است و اِرث نيست - اسرار فدک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار فدک - نسخه متنی

محمد باقر انصاری، سید حسین رجایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنچه قدرت دارم كوتاهى نمى كنم و بعد از انجام وظيفه آنچه پيش آيد بايد صبر كرد و به حساب خداوند قرار داد. حضرت زهرا عليهاالسلام هم فرمود: به حساب خداوند مى گذارم و آرام گرفت.

27. خطاب به زنان عيادت كننده: پس از بازگشت حضرت زهرا عليهاالسلام عده اى از زنان بعنوان عيادت نزد حضرت آمدند و گفتند: اى دختر پيامبر، حالتان چگونه است؟ حضرت تنفر خود را از چنين مسلمانانى اعلام داشتند و صراحتاً فرمودند كه اكنون چه وقت عيادت است كه ديگر از مردان شما و با شما بودن متنفرم و راه بازگشت نيست؟

امتحان عجيبى داديد و چه زود باطنِ دلِ بر باطل دوخته ى خود را معرفى كرديد. سپس نفرين بر آنان فرستادند و نشان ننگ و بى آبروئى را بر پيشانى آنان زدند، و آينده اى ظلمانى كه خود و نسلهاى آينده شان خون تازه و سم كشنده از آن در روح و جانشان بريزند و غلبه ى متجاوزين و هرج و مرج دائمى را به آنان بشارت دادند و بر حال نسلهاى مسلمين افسوس خوردند.

در اينجا خلاصه اى از خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام به پايان رسيد، و متن كامل و ترجمه ى فارسى آن در بخشهاى هفتم و هشتم اين كتاب خواهد آمد. بخاطر سپردن اين مجموعه ى مختصر مى تواند بنوعى حضور در آن مجلس تلقى گردد، و تجديد عهدى با روزهاى پر تلاطم مظلوميت اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام باشد.

جمع بندى و تلخيص دليلهاى حضرت زهرا در مقابل غاصب فدك

در مسئله ى فدك كه يك محاكمه ى تمام عيار مطرح شده بود استدلالهاى مفصل و همه جانبه اى از سوى حضرت زهرا عليهاالسلام مطرح شد و بقدرى دقيق عمل شد كه تا آخر روزگار، هر كس آنها را بشنود و در صدد قضاوت باشد بتواند حقيقت را دريابد.

قضاوت جهانى

نكته ى بسيار ظريف در اين دليلها و اتمام حجتها اين بود كه با توجه به قاضيان مختلفى كه در طول تاريخ در مورد اين ماجرا نظر خواهند داد هم جنبه ى دينى و هم جهت قانونى و هم جنبه ى اخلاقى و وجدانى را مطرح كردند و هر يك را جداگانه در معرض قضاوت جهانيان قرار دادند.

به اين معنى كه اگر مخاطبان و حاضران اين دادگاه، مسلمانان معتقد به گفتار پيامبرشان هستند و مبانى اعتقادى صحيح دارند استدلالهاى خاص مبتنى بر اعتقادات را مورد توجه قرار دهند و محكوميت خصم را ببينند، و اگر اصول قضاوت اسلامى را كه تقريباً بين اقوام و ملل جهان مشابه است قبول دارند باز محكوميت خصم را ببينند اگر چه در اعتقاد شيعه نباشند و يا حتى مسلمان نباشند.

در درجه ى نهايى اگر فقط پايبند به مبانى اخلاقى هستند و لا اقل وجدان بيدارى در وجودشان نهفته است باز محكوميت خصم را ببينند و حكم كنند كه آنچه درباره ى فدك انجام شد از نظر مراعات انصاف و مروّت و عواطف اجتماعى كه در تمام ملل مورد قبول است خلاف مبانى انسانيت است و در حدى است كه هر بشرى براحتى مى تواند آن را محكوم كند.

تنظيم و دسته بندى احتجاجات

با توجه به اينكه در حين صحبت، تقديم و تأخير مطالب به اقتضاى مجلس و حالت روحى حاكم بر آن تنظيم مى شود، جنبه هاى اعتقادى، قانونى و اخلاقى در كلام حضرت بطور جداگانه ذكر نشده است، بلكه به مناسبتى كه ذكر هر مطلبى لزوم داشته آنرا مطرح مى فرموده اند.

از سوى ديگر همه ى اين مطالب در يك مجلس ذكر نشده است، چرا كه حضرت چندين مرحله براى فدك به مخاصمه رفتند و هر يك از نظر شرايط حالت خاصى داشت. يك مورد مجلس عمومى و در حضور مردم است، و موردى ديگر فقط با حضور ابوبكر و عمر و اصحاب خاصشان است، و گاهى ديگر ابوبكر يا عمر هر يك به تنهايى هستند، و زمانى ديگر فقط مردم هستند. آنچه در اين قسمت انجام شده، تفكيك و دسته بندى مطالب است تا توانسته باشيم دوره ى كاملى از استدلالهاى حضرت زهرا عليهاالسلام در مسئله ى فدك را تقديم نماييم و شيعه ى آنحضرت بتواند يكدوره ى جمع بندى شده از آن را بخاطر بسپارد و هر كس مى خواهد درباره ى فدك قضاوت كند همه ى مطالب را در نظر داشته باشد.

استدلالهاى اعتقادى

آن روز كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت اعتقادى براى مردم به يادگار گذاشت كه همه بايد به آن معتقد مى شدند و اسلام يك معنى بيشتر نداشت و آن هم دينى بود كه ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام جزء لاينفك آن تلقى شود. هيچ اختلافى بين مسلمين نبود و در خانه ى اهل بيت هنوز سوزانده نشده بود. با حمله به خانه ى وحى پس از رحلت

آنحضرت، مردم دو دسته شدند. عده اى بيرون درِ خانه جزء حمله كنندگان بودند و عده اى داخل خانه مدافع على بن ابى طالب عليه السلام ماندند، و اين نمود عملى لازمه ى يك اعتقاد باطنى نسبت به اهل بيت عليهم السلام بود.

حضرت زهرا عليهاالسلام با توجه به اين شكاف اعتقادى مردم را در خطاب خود، دو دسته كردند. يكى آنانكه بر اعتقادات تبيين شده از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله پا بر جا هستند و ديگر كسانى كه از آنها دست كشيده و مرتد شده اند و دين جديدى كه مقام عصمت هيچ نقشى در آن ندارد اختيار كرده اند. آنچه در اين قسمت ذكر مى شود محكوم كردن مردم از جهات اعتقادى و اقرار گرفتن از آنان در دست برداشتن از مبانى اصيل اعتقادى است.

آنچه در مواضع مختلف كلام حضرت در اين باره آمده چنين است:

فاطمة سيدة نساء اهل الجنّة

حضرت ابتدا بالاترين فضيلت خود را مطرح كردند كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است: «فاطمه سيده ى زنان اهل بهشت است». اين مطلب به معناى آن است كه حضرت زهرا عليهاالسلام جزء چند نفرى است كه در اولين مرتبه ى خلقت قرار دارند و در بهشت كه نتيجه ى خوبيها در دنياست فاطمه عليهاالسلام سيده ى زنان است.

پس از مطرح كردن اين مطلب فرمودند: وقتى سيده ى بانوان بهشت مى گويد «فدك از آن من است» احتمال اين وجود دارد كه راست نگويد؟! اگر سخن كسى را كه در مرتبه ى اول عالم وجود است نپذيريم و از او شاهد بخواهيم در واقع او را بعنوان سيده ى زنان بهشت قبول نداريم. و كسى اگر واقعاً از اين اعتقاد خود دست برداشته خود را معرفى مى كند. و اگر بنا باشد ما از چنين شخصيتى شاهد بخواهيم، پس چگونه در بالاتر از اينها كه معارف دينى مان است بر او اعتماد كنيم؟

انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً

حضرت با مطرح كردن آيه ى تطهير مقام ديگرى كه خداوند مخصوص ايشان قرار داده بيان كردند كه آيا آيه ى تطهير دلالت بر عصمت مطلق نمى كند؟ آيا اين آيه ى صريح قرآن نيست؟ آيا اين آيه درباره ى ما نازل نشده است؟ اگر اين سه سؤال را پاسخ مثبت مى دهيد و با اقرار به عصمت ما باز هم سخن ما را قبول نمى كنيد، پس چه ارزشى براى اين آيه مى ماند.

رد سخن معصوم كفر است

در مرحله ى بعد حضرت با استفاده از آيه ى تطهير فرمودند: اگر شما سخن ما را قبول نكنيد و از ما شاهد بخواهيد در واقع شهادت خدا را رد كرده ايد و در پى شهادت مردم هستيد و شكى نيست كه رد سخن خدا مساوى با كفر است.

اگر بنا باشد كه ارزش «عصمت» به اندازه ى قبول سخنى درباره ى قطعه زمينى هم مؤثر نباشد، پس تكليف معارف دين كه با ضمانت عصمت از سوى پروردگار به ما مى رسد چه مى شود؟ پيداست كه اعتقاد به آيه تطهير محل اشكال واقع شده و گرنه مجرد اعتقاد به عصمت نياز به هيچ دليل ديگرى ندارد. هر سخنى از لسان معصوم در هر موضوعى صادر شود حجت تمام عيار است و هيچكس حق ندارد در آن كوچكترين شكى پيدا كند. بنابر اين در مقابل سخن فاطمه عليهاالسلام قرار گرفتن مساوى با كفر و ارتداد است و اين صريح كلام خود آنحضرت است.

پذيرفتن سخن بر عليه معصوم كفر است

حضرت زهرا عليهاالسلام براى آنكه آخرين مرحله ى سخن را بيان كنند از آنان چنين اقرار گرفتند كه اگر كسى بر عليه من شهادتى ناروا دهد آيا بر من حد جارى مى كنيد؟ دشمن ناشيانه جواب مثبت داد، و حضرت فوراً فرمود: بنابر اين كافر مى شوى، زيرا شهادت

خداوند به طهارت و عصمت اهل بيت عليهم السلام را رد كرده اى و شهادت مخلوق را پذيرفته اى. اكنون هم كه شهادت عايشه و حفصه و مالك بن اوس بن حدثان را بر عليه من قبول مى كنى و گفته مرا رد مى كنى كافر شده اى و سخن خدا را نپذيرفته اى.

مخالفت صريح و عمدى با قرآن

يكى از اوّلين اعتقادات هر مسلمان احترام لسانى و عملى نسبت به قرآن و قبول سنديّت آن بعنوان كلام خداوند و قانون نامه ى دائمى اسلام است. حضرت زهرا عليهاالسلام از زبان خود غاصبين اقرار گرفتند كه عمداً با صريح چند آيه ى قرآن مخالفت كرده اند كه عبارتند از: آيه ى ذاالقربى، آيه تطهير، آيات ارث و آيات ارث انبيا عليهم السلام. و اين ضدّيت با قرآن و ناديده گرفتن معتبرترين يادگار پيامبر صلى الله عليه و آله است كه چيزى جز كفر و ارتداد نمى تواند تلقّى شود.

مخالفت صريح و عمدى با پيامبر

از نظر همه ى مسلمين ارزش والاى پيامبر صلى الله عليه و آله بعنوان اوّل شخص عالم وجود، جزء معتقدات قطعى است. گفتار و رفتار پيامبر صلى الله عليه و آله هم مستند به وحى است و مقام «و لاينطق عن الهوى، ان هو الّا وحى يوحى» را دارد. در مسئله ى فدك در چند نقطه ى واضح سخن پيامبر صلى الله عليه و آله مورد مخالفت صريح قرار گرفت:

يكى غصب اعطايى پيامبر صلى الله عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام بود كه طى ماجراى مفصلى انجام شد و همه ى مردم متوجه آن شدند و كسى بى اطلاع نماند. غصب فدك در واقع زير پا گذاشتن عمل پيامبر صلى الله عليه و آله بصورت وقيحانه اى بود كه با اعتقاد مسلمانى ناسازگار است. همچنين بى اعتنايى به سخن آنحضرت كه فرموده بود: «فاطمة سيدة نساء اهل الجنة» و نيز «ام ايمن امرأة من اهل الجنة» از نمونه هاى زير پا گذاشتن اعتقادات اصيل يك مسلمان نسبت به پيامبرش است.

شما عام و خاص قرآن را بهتر از پيامبر و على مى دانيد؟

از آنجا كه در تشخيص معارف دين مقام اوّل را پيامبر صلى الله عليه و آله و باب مدينه ى علم او يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام داشتند، فرضاً اگر مردم واقعاً درباره ى مسئله ى فدك شكى دارند و ابهامى برايشان پيش آمده گفتار و عمل پيامبر صلى الله عليه و آله و حضور اميرالمؤمنين عليه السلام در ماجراى اعطاى فدك و نيز غصب آن بهترين وسيله براى رفع هر ابهامى است. آيا در جايى كه عالِم امّت حضور دارد جايى براى عرض اندام جاهلين مى ماند؟

آيا عام و خاص قرآن را كسى از پيامبر صلى الله عليه و آله بهتر تشخيص مى دهد؟ آيا ابوبكر و عمر مطالبى از قرآن را فهميده اند كه دو مقام اول علم در دين ما نفهميدند؟ آيا سابقه ى ابوبكر و عمر كوچكترين نشانى از علم دارد؟ آيا به اقرار خود او زنان پشت پرده از او عالمتر نيستند؟

اجماع امت ارزش دينى ندارد

از آنجا كه غاصبين مجبور بودند رسماً ارتباط خود را با قرآن و حديث قطع كنند جاى خالى آن را با اجماع پر كردند تا هرگاه احتياج به بدعت يا حق كشى داشتند با به ميان آوردن اتفاق مردم مسئله را تمام كنند، و اين مطلبى بود كه ابوبكر رسماً در غصب فدك آن را مطرح كرد و گفت كه آنچه درباره ى فدك انجام داده ام با توافق و اتفاق مسلمين بوده و در واقع خواسته ى آنان را اجرا كرده ام.

حضرت زهرا عليهاالسلام رسماً اعلام كردند كه خداوند نمايندگان خود را فرستاده تا مردم از پيش خود كارى نكنند و اجماع هيچ ارزشى ندارد. جايى كه خدا به كارى راضى نيست اگر همه مردم عالم هم راضى باشند ارزشى ندارد، و جايى كه خداوند به كارى راضى باشد مخالفت همه ى مردم عالم هيچ ارزشى ندارد. تا اينجا مبانى اعتقادى مردم بود كه حضرت زهرا عليهاالسلام آنها را مورد سؤال قرار داد و اقرار گرفت كه به مخالفت صريح با گذشته ى عقيدتى خود پرداخته اند و در عبارتى مختصر از دين خود برگشته اند.

استدلالهاى قانونى

اكنون نوبت اتمام حجت از جهات حقوقى ماجراست كه هم در اسلام قوانين خاصى براى آن وضع شده و هم از نظر عموم ملل معيارهاى مشابهى دارد. در اين جهت حضرت بقدرى ظريف عمل كردند كه يك قاضى بلند مرتبه بايد درسهاى قضاوت را از اين گفتار و عمل حضرت استخراج كند، و ثابت شود كه غاصبين فدك حتى آگاهى از قواعد يك قضاوت ساده را نداشتند. جهات خلاف قانون كه در مسئله ى غصب فدك اعمال شده از قرار زير است كه همه از صريح كلام آنحضرت استخراج شده است:

تصرف فعلى دليل ملك

يكى از قواعد حقوقى بين المللى اين است كه هر چه در دست كسى و تحت تصرف او باشد ملك او تلقى مى شود و براى اثبات مالكيت خود بر آن احتياج به هيچ شاهد و دليلى ندارد.

حضرت با اشاره به اينكه فدك در مرآى و منظر همه طى چهار سال تحت تصرف من بود و درآمد آن را به مصارف لازم مى رساندم، فرمودند: آيا اين تصرف مالكانه احتياج به شاهد دارد؟ آيا همين براى اثبات ملكيت من كافى نيست؟

غصب قبل از محاكمه

و قتى درباره ى ملكى يا هر چيزى اختلاف در ملكيت باشد و توافقى در بين صورت نگيرد تنها راه حل قانونى، مطرح كردن دادگاهى آن است تا پس از ارائه ى دليلهاى طرفين، قاضى حكم كند و طبق حكم او شيئ مورد اختلاف به يكى از طرفين

داده شود. خود اينكه بدون محاكمه كسى خود را حق بداند و با اتكا به زور آنرا به تصرف خويش درآورد از نظر اسلام و همه ى ملل باطل است.

بر فرض اينكه فدك يك مورد اختلاف بين دو نفر است، بايد دادگاهى مطرح شود و طرفين دليل خود را بگويند و حكم صادر شود و طبق ضمانت قانون از تصرف كسى خارج و تحت تصرف ديگرى قرار گيرد، نه اينكه بدون اعلان قبلى و با استفاده از زور مأمورانى اعزام شوند و در يك چشم بر هم زدن نماينده ى حضرت زهرا عليهاالسلام را از آنجا بيرون كنند و امور را تحت تصرف خود درآورند. اين از محكوم ترين نوع برخورد در يك مسئله ى قضايى است.

مدعى شاهد بياورد

نقطه ى ضرورى از قضاوت اسلام اين است كه «مدّعى بايد شاهد بياورد نه مدّعى عليه». حضرت زهرا عليهاالسلام فدك را متصرف بودند، و اين غاصبين يا همه ى مردم بودند كه بر عليه آنحضرت ادعا داشتند. ابوبكر و عمر از حضرت شاهد بر ملكيت فدك مى خواستند در حاليكه بايد شاهد را از مدّعيان بخواهند نه كسى كه بر عليه او ادعا مى شود.

مدّعى عليه قسم مى خورد

نقطه ى ديگر در قضاوت اسلام اين است كه در مورد دعوى اگر مدعى از آوردن شاهد عاجز بود كافى است طرف مقابل نسبت به انكار ادعاى مدعى قسم ياد كند. ابوبكر و عمر بر فرض اينكه خود و همدستانشان قادر به آوردن شاهد بر عليه آنحضرت نبودند، اكنون نوبت آن بود كه حضرت قسم ياد كنند تا هر گونه اختلافى رفع شود ولى آنان هرگز به اين مطلب حاضر نشدند.

اتهام صاحب يد جرم است

اين كه هر كس از جا برخيزد و نسبت به ملك ديگرى ادعايى مطرح نمايد بدون آنكه مدرك معتبرى در دست داشته باشد خود جرم است، چرا كه شخصيت مدعى عليه را در نظر مردم زير سؤال مى برد.

يكى از مطالبى كه صريحاً در مورد فدك مطرح شد اين بود كه ابوبكر و عمر حق نداشتند در موردى كه حضرت ملكى را در تصرف داشتند او را متهم كنند كه گويا تصرف تو جايز نيست و كار خلاف انجام مى دهى! همين اتهام و مطرح كردن مسئله از نظر قانونى جرم است و به اين جرم حضرت تصريح كردند.

فدك اعطايى است و اِرث نيست

غاصبين براى آنكه ملكيت را زير سؤال ببرند مطرح كردند كه فدك ارث پيامبر صلى الله عليه و آله است كه به حضرت رسيده است. حضرت فرمود: اصلاً فدك اعطايى پيامبر صلى الله عليه و آله به من است كه چهار سال قبل به من بخشيده و من آنرا تصرف كرده ام و ربطى به ارث ندارد تا مراحل قانونى ارث را طى كند.

سند اعطايى بودن فدك

ارائه ى سندى كه به امر پيامبر صلى الله عليه و آله و بدست اميرالمؤمنين عليه السلام درباره ى اينكه فدك را پيامبر صلى الله عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام بخشيده است، مى توانست محل فيصله ى دعوى باشد، چرا كه سند را براى چنين روزى تنظيم مى كنند. ولى غاصبين به اين جنبه ى حقوقى كه در تمام ملل جهان معتبر است كوچكترين اعتنايى نكردند، و خدا را شكر كه آنرا هم پاره كردند!

شاهد بر اعطايى بودن فدك

چون سخن خود حضرت و نيز سند ارائه شده مورد قبول واقع نشد، براى آنكه خصم از هر جهت محكوم باشد، حضرت شاهد درخواست شده از سوى غاصبين را

/ 31