معرفى خود براى آينده ى تاريخ - اسرار فدک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار فدک - نسخه متنی

محمد باقر انصاری، سید حسین رجایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله، متذكر سوابق مردم با قرآن و اهل بيت عليهم السلام شدند. از يك سو سابقه ى مردم در كمك به دين خدا و از سوى ديگر وظيفه ى خطيرى كه نسبت به آيندگان بر عهده دارند را متذكر شدند. همچنين عظمت قرآن و اهل بيت عليهم السلام و ارتباط آن دو با يكديگر را بيان كردند و سپس شمه اى از حكمت شرايع الهى را ذكر نمودند.

معرفى خود براى آينده ى تاريخ

پس از آن خود را معرفى كردند تا اهل مجلس و آينده ى تاريخ بدانند چه مقام معظمى با مردم سخن گفته است. بعد از آن، سوابق و زحمات طاقت فرسا و فداكارانه ى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام در پروردن نهال اسلام را ذكر كردند.

در اينجا سخن را به مطلب مورد نظر نزديك كردند و ارتداد مردم پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و ناديده گرفتن گذشته ها را يادآور شدند. سپس اين نكته را مطرح كردند كه فقط به بى توجهى نسبت به دين اكتفا نمى كنند بلكه آتش فتنه ها را هم بر عليه دين خدا و اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله شعله ور مى نمايند.

غصب فدك آتشى برانگيخته

سپس مسئله ى ارث را مطرح كردند و فرمودند: از نمونه آتشهاى برانگيخته ى شما مسئله ى فدك است. در اين قسمت از سخن آياتى از قرآن كه درباره ى ارث و بخصوص ارث انبيا عليهم السلام بود مطرح كردند، و مسائلى كه بطور خصوصى با ابوبكر و عمر مطرح كرده بودند اين بار در حضور مردم و بطور مفصل تر و علنى بيان كردند.

سپس خطاب به قبر پيامبر صلى الله عليه و آله از غاصبين و مردمى كه مؤيد آنان بودند شكايت بردند و اين شِكوه را در قالب اشعارى بيان كردند.

تعجب از سستى مردم

سپس خطاب را متوجه انصار نمودند و با يادآورى گذشته ى آنان در اطاعت از اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله و يارى دين خدا، تعجب خود را از بى توجهى آنان نسبت به احقاق حق دختر پيامبر صلى الله عليه و آله بيان كردند كه حتى پس از دادخواهى و فرياد كمك طلبى كسى اعتنا نمى كند!

ذكر حديث جعلى توسط ابوبكر و جواب آن

ابوبكر از فرصت استفاده كرد و در سخنانى كوتاه حديث جعلى خود را مبنى بر ارث نبردن از انبيا مطرح كرد و اشاره كرد كه من غصب فدك را با مشورت و توافق مسلمين انجام داده ام.

حضرت زهرا عليهاالسلام ضمن اينكه ساحت پيامبر صلى الله عليه و آله را از مخالفت قرآن منزه دانستند، آيات صريح ارث انبيا صلى الله عليه و آله را مطرح كردند و ثابت كردند كه هيچ استثنايى در مسئله ى ارث براى هيچ كس وجود ندارد.

تمسك به اجماع مسلمين و جواب آن

اين بار ابوبكر اقرار كرد كه از جواب عاجزم و فقط مسلمين را بين خود و تو قرار مى دهم كه من در واقع دستور آنان را اجرا كرده ام.

حضرت زهرا عليهاالسلام خطاب را متوجه مسلمين نمودند و بشدت آنان را كه به سوى سخن باطل روى آورده اند مورد مؤاخذه قرار دادند و آنان را به عذاب بشارت دادند و اشاره كردند كه اگر مردم هم به آن راضى نباشند خدا راضى است. بعد تصريح كردند كه اين تصميم شما را خوب مى دانم، ولى خواستم اتمام حجت كنم و مردم واقعيت را بدانند و روز قيامت براى حساب آماده باشند.

غدير حجت نهايى اميرالمؤمنين

در اينجا سخنان حضرت پايان يافت و در راه بازگشت به خانه رافع بن رفاعه بعنوان يك سخن به ظاهر زيبا كه در اذهان عمومى مؤثر بود تقصير را بر عهده ى اميرالمؤمنين عليه السلام قرار داد كه چرا آنحضرت قبلاً ما را آگاه نكرد تا در خلافت با ديگرى بيعت نكنيم و كار به اينجا نرسد!!! حضرت با غضب به او فرمود: پس از واقعه ى غدير براى احدى عذرى باقى نمانده است.

اعتراض ام سلمه

سپس ام سلمه سر از حجره اش بيرون كرد و خطاب به مردمى كه خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام را بدون نتيجه ى خاصى به پايان برده بودند مطالبى توبيخ آميز گفت كه ملخص آن چنين است:

آيا با مثل فاطمه اينگونه برخورد مى شود؟ آيا شما آمده ايد به فاطمه عليهاالسلام حكم دينش را ياد دهيد؟ آيا مثل فاطمه عليهاالسلام آنچه حقش نباشد طلب مى كند؟ عنايت خاص پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به او را فراموش كرده ايد؟

نتايج فكرى خطابه ى فاطمه

بدين صورت مجلس بدون خواست غاصبين فدك تشكيل شد و كاملاً غافلگير شدند و آنچه حاضر به گفتنش نبودند بر زبان خود جارى كردند و همه ى مردم حقايق را فهميدند و همانگونه ثبت شد تا آيندگان هم بدانند و حق زهرا عليهاالسلام و حق كشى دشمنش بر جهانيان معلوم باشد.

سخنان حضرت زهرا براى زنان عيادت كننده

[بحار الانوار: ج 29 ص 140 ح 30. ]اولين اثر خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام آن بود كه زنان مهاجر و انصار از اين مدتى كه هيچ يادى از يادگار پيامبر صلى الله عليه و آله نكرده بودند به عيادت حضرت آمدند و گفتند: اى دختر پيامبر، حالتان چگونه است؟ حضرت فرمود: از دنيايى كه با شما باشم متنفرم و آن را رها كرده ام، و نسبت به مردان شما غضبناكم. ننگ بر كُند شدن شمشير و تزلزل فكر!! و اى بر آنان! خلافت را از كوههاى بلند رسالت به كجا كشاندند؟ از ابوالحسن (على عليه السلام) چه چيزى را نمى پسنديدند؟ جز صلابت شمشيرش و بى پروائى او از مرگ و شدت حمله ها و برخوردهاى عبرت آموز او در جنگ، و از تبحر او در كتاب خداوند و غضب او در امر الهى.

به خدا سوگند، اگر مهارى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به او (على عليه السلام) سپرده بود در دست او باقى مى گذاردند به بهترين وجهى آنرا اداره مى كرد و اگر خلافت را به او مى سپردند بركات آسمان و زمين بر آنان گشوده مى شد.

به كدام سو روى آوردند؟! و بر ضد كدامين ذريه اى اقدام كردند و بر آنان چيره شدند؟! بينى شان بر خاك ماليده باد و پشيمان شوند قومى كه گمان مى كنند كار درستى انجام مى دهند. قسم به لا يزالى خداوند، هم اكنون فتنه بار دار شده است، و پس زمان كوتاهى ثمره اش ظاهر مى گردد و از آن كاسه اى لبريز از خون تازه و سم تلخ كشنده مى دوشيد. آنگاه است كه آيندگان از نتيجه ى آنچه پيشينيان پايه گذارده اند آگاه مى شوند.

سويد بن غفله مى گويد: زنان عيادت كننده فرمايشات حضرت زهرا عليهاالسلام را براى مردان خود بازگو كردند. پيرو آن عده اى از بزرگان مهاجرين و انصار بعنوان عذرخواهى نزد حضرت آمده گفتند: اى سيدةالنساء، اگر ابوالحسن (على عليه السلام) اين مسئله را قبل از آنكه پيمانى ببنديم بما يادآور مى شد سراغ ديگرى نمى رفتيم. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: از من دور شويد (بس كنيد)، كه با بهانه هاى بيهوده تان عذر شما پذيرفته نيست و با كوتاهى هاى شما جاى هيچ سخنى باقى نمانده است!

نامه ى اميرالمؤمنين به ابوبكر درباره ى غصب فدك [بحار الانوار: ج 29 ص 140 ح 30. ]اسناد تاريخى به گونه هاى مختلف باقى مى مانند و پرده از جوانب مبهم ماجراها برمى دارند. يكى از اين جلوه ها نامه هاى بزرگان ملل است كه در هر قومى از احترام خاصى برخوردار است.

در اوج ماجراى فدك، و در حاليكه غاصبين مشغول قدرت نمايى بودند، اميرالمؤمنين عليه السلام نامه اى با مضامين عالى براى ابوبكر نوشت كه شايد او از درك بعضى جملات آن عاجز بود.

اين نامه را حضرت هنگامى نوشت كه ابوبكر پس از تثبيت غصب فدك برفراز منبر رفت و با اظهار قدرت سخنان ناروايى نسبت به مقام شامخ ولايت بر زبان راند. [اين سخنان ابوبكر در بخش سوم اين كتاب آمده است.]حضرت مطالبى در نامه نوشته بودند كه ابوبكر از كيفيت خطاب حضرت در تعجب فروماند، و در برخورد خود تجديد نظر كرد.

عين نامه ى حضرت چنين است:

بى انصافى مردم با اهل بيت

امواج متلاطم فتنه ها را با كشتى هاى نجات پيمودند. ولى تاج افتخار صاحبان عظمت را با اجتماع اهل مكر و غدر پائين آوردند، و از نور مركز انوار استفاده بردند ولى ميراث پاكان ابرار را براى خود قسمت كردند و با غصب بخشوده ى پيامبر صلى الله عليه و آله (يعنى فدك) سنگينىِ وزر و وبال آن را بر خود خريدند.

اگر اجازه داده شود سرهاى شما را...

شما را مى بينم كه با كور دلى در حركتيد همانطور كه شتر (با چشم بسته) دور آسياب مى گردد. بخدا قسم، اگر به من اجازه داده شود درباره ى آنچه بدان علم نداريد، سرهاى شما را با شمشيرهاى برنده ى آهنين مانند دانه ى چيده از تنتان دور مى كنم و جمجمه هاى شجاعانتان را آنطور از جا مى كنم كه گوشه ى چشمانتان را (از شدت گريه) مجروح كنم و شما را به وحشت بيندازم. تا آنجا كه مرا مى شناسيد هلاك كننده ى لشگرها و نابود كننده ى جنگجويان و از بين برنده ى بزرگانتان و خاموش كننده ى غائله هاتان و قاتل شجاعانتان بوده ام، در زمانهايى كه شما در خانه هايتان نشسته بوديد.

من همان رفيق ديروز شما هستم. قسم به جان پدرم، نخواستيد خلافت و نبوت در ما باشد چرا كه كينه هاى بدر و خونهاى اُحد را به ياد مى آوريد!

سكوت و سخن على

اگر بگويم كه خداوند درباره ى شما چه مقدر كرده استخوان سينه هايتان همچون دندانه هاى چرخ آسياب به تنتان فرو مى ورد. اگر سخن بگويم مى گوئيد: «حسد مى ورزد»، و اگر ساكت بمانم مى گوئيد: «فرزند ابى طالب از مرگ مى هراسد». هيهات، هيهات كه چنين

باشم. اكنون به من چنين گفته مى شود، در حاليكه من مرگ ميراننده هستم.

منم كه در شب آرام كه مردم در خواب بودند در درياى مرگ شناور بودم. منم حامل شمشير سنگين و دو نيزه ى بلند، و شكننده ى پرچمها در جوش و خروش جنگها. منم آنكه زنگار ناراحتى ها را از روى بهترين خلايق (يعنى پيامبر صلى الله عليه وآله) مى زدود. مادر به عزايتان بنشيند! بدانيد كه پسر ابوطالب نسبت به مرگ از فرزند به سينه ى مادرش مأنوس تر است.

اگر حقيقت و باطن مردم بيان شود

اگر آنچه خداوند در كتابش درباره ى شما نازل كرده ظاهر كنم همچون طنابى كه در چاهى عميق لرزان باشد مضطرب مى شويد و از خانه هايتان پا به فرار مى گذاريد و سرگردان مى شويد! ولى من آنچه در سينه دارم تحمل مى كنم تا خداوند را با دستى بريده از لذات شما و خالى از ساخته و پرداخته هاى شما ملاقات كنم.

مثل دنياى شما نزد من همچون ابرى است كه بالا و بالاتر مى رود و غليظ مى شود و استقرار مى يابد، ولى دوباره از هم مى پاشد و آسمان صاف پيدا مى شود.

آرام باشيد، بزودى گرد و غبار مى نشيند و ثمره ى كار خود را تلخ مى يابيد و يا ثمره ى كاشته ى دست خود را ميوه اى كشنده و سمى قاتل خواهيد يافت.

خداوند براى قضاوت ما و پيامبر بعنوان خصم شما و قيامت براى محل مخاصمه كافى است. خداوند هم در قيامت غير شما را از رحمتش دور نمى كند و جز شما را هلاك نمى نمايد. والسلام على من اتبع الهدى.

عكس العمل ابوبكر در مقابل نامه ى اميرالمؤمنين

و قتى ابوبكر نامه را خواند وحشت و رعب شديدى او را گرفت و گفت: عجيب است! چه جرأتى نسبت به من دارد كه ديگرى ندارد؟!

آخرين سخنان حضرت زهرا در رابطه با فدك [بحار الانوار: ج 29 ص 182 ح 38. ]اينك فاطمه عليهاالسلام فدك را رها كرده و ديگر سخنى از آن نمى گويد. يكى از زنان بعنوان عيادت نزد حضرت آمد، ولى از نظر گرايش به سمت دشمن متمايل بود. حضرت بعنوان آخرين سخنى كه درباره ى فدك بر زبان آورده به او چنين فرمود:

آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت ابوبكر و عمر با جرأت تمام فدك را گرفتند. آه كه چه ملك (با بركتى) بود! فدك اعطايى پروردگار بلند مرتبه به پيامبر مناجات كننده ى با خدا و وفادار بود كه آنرا براى قوت فرزندان از نسل او و خودم به من بخشيده بود. اين مطلب را خدا مى دانست و امين او شاهد بود. اكنون اگر قوت زندگى را از من به زور گرفتند و لقمه ى مختصر را هم از من مانع شدند، من صبر بر اين ظلم را باعث تقرب به درگاه الهى در روز قيامت مى دانم، و خورندگان آن به ظلم، آن را شعله ور كننده ى حميم در شعله هاى جهنم خواهند يافت.

اين مجموعه، اقدامات دقيقى بود كه پس از غصب فدك انجام گرفت. برنامه ى آن از مقام عصمت داده شد و مجرى آن هم خود اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام بودند.

اين خط سيرى كه به ثمر رسيد نتيجه اش براى آينده هاى بلند مدت تشيع باقى ماند كه تا هميشه كلامش سكه ى تمام عيار است چرا كه كلام على و فاطمه عليهماالسلام است، و به همين جهت دشمن عاجزتر از آن است كه با تلاشهاى مذبوحانه ى خود بخواهد از غاصب فدك دفاع كند و يا باطلى كه خود از به ميان آوردنش پشيمان شده دوباره احيا كند. كلام فاطمه و على عليهماالسلام نور است و سخن دشمن ظلمت و تاريكى، و پيداست كه ظلمت در مقابل نور محو شدنى است.

اقدامات غاصبين پس از تثبيت غصب فدك

مسئله ى غصب فدك بسيار حساب شده و با برنامه ريزى از سوى غاصبين انجام شد. اگر چه اين اقدام براى آنان به قيمت گرانى تمام شد واز چند سو به آبرو و حيثيت ساختگى خود لطمه زدند، ولى اين كارى بود كه تصميم داشتند آنرا به هر قيمتى انجام دهند. لذا هيچ سخن حقى را نمى پذيرفتند، و به عواطف و قضاوت مردم هيچ ارجى نهاده نمى شد. البته آن روزها با هر مسئله اى كه به اهل بيت عليهم السلام ارتباط داشت چنين برخوردى مى شد.

جالب تر اينكه در مقابل احتجاجات قاطع حضرت زهرا عليهاالسلام هر بار مطلبى جعل مى كردند كه فقط خودشان شنيده بودند و يك نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله- حتى طرفداران خودشان- حاضر نمى شدند به دروغ هم كه شده بنفع آنان شهادت دهند، و لذا دست به دامان يك عرب بيابانى همچون مالك بن اوس بن حدثان شدند.

آمارى از اقدامات برنامه ريزى شده ى غاصبين

با توجه به اين نكته، غاصبين مراحل زير را براى غصب فدك طى كردند تا اين حكم باطل خود را تثبيت كنند:

1. براى بدست آوردن زمينه ى كار نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمدند و درباره ى آن از حضرت سؤال كردند.

/ 31