خطبه ى سوم «سخنرانى در ميان جمعى كوچه و بازار» - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5- التحذير من المستقبل الدامى اما لعمرى لقد لقحت فنظرة ريثما تنتج ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبيطا و ذعافا مبيدا هنا لك يخسر المبطلون و يعرف التالون غب ما اسس الاولون ثم طيبوا عن دنياكم انفسا و اطمانوا للفتنة جاشا، و ابشروا بسيف صارم و سطوة معتد غاشم و هرج شامل و استبداد من الظالمين يدع فيئكم زهيدا و جمعكم حصيدا. فيا حسرة لكم و انى بكم و قد:

عميت عليكم انلزمكموها و انتم لها كارهون [ سوره ى هود آيه 28. ] (نفرين بر مردمى نادان كه تبهكارند و تبهكارى خود را نيكوكارى مى پندارند. بدانيد كه آنان فاسدند و بفساد خويش آگاهى ندارند). و اى بر آنان!

(آيا آن كه مردم را به راه راست مى خواند، سزاوار پيروى است يا آن كه خود، راه را نمى داند؟ در اين باره چگونه داورى مى كنيد؟) 5- هشدار از آينده اى خونين اما بجان خودم سوگند. نطفه ى فساد بسته شد. بايد انتظار كشيد تا كى مرض فساد پيكر جامعه اسلامى را از پاى در آورد پس از اين از پستان شتر بجاى شير، خون بدوشيد و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است (اينجاست كه روندگان راه باطل زيان كننده اند). و مسلمانان آينده خواهند دانست كه سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟ از اين پس، قلب هاى خود را از بروز آشوبها مطمئن نماييد.

بشارت باد شما را به شمشيرهاى كشيده و حمله ها و تهاجمات پى در پى، و بهم ريخته شدن امور اجتماعى مسلمانان و استبداد و ديكتاتورى ستمگران آنها كه غنائم و حقوق شما را اندك پرداخت مى كنند و جمع شما را با شمشيرهاى خود درو مى نمايند پس حسرت و اندوه بر شما! كارتان بكجا خواهد انجاميد؟ (دريغا! كه ديده ى حقيقت بين نداريد، بر ما هم تاوانى نيست و نمى توانيم شما را به كارى كه كراهت داريد! الزام كنيم). [ كتاب معانى الاخبار و احتجاج ج 1 ص 108 و امالى ج 1 ص 384. ]

خطبه ى سوم «سخنرانى در ميان جمعى كوچه و بازار»

«دفاع از ولايت امام على عليه السلام و افشاگرى لازم در مورد سير ارتجاعى مردم» آنگاه كه كودتاگران سقيفه تصميم گرفتند به خانه ولايت تهاجم كنند و فريب خوردگان نزديك خانه حضرت على عليه السلام گرد آمده و تسليم توطئه ها بودند،دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله از خانه بيرون آمد و در كنار در ورودى منزل ايستاد و خطاب به مردم كوچه و بازار فرمود:

حديث 59 قالت: لا عهد لى بقوم حضروا اسوء محضرا منكم، تركتم رسول الله صلى الله عليه و آله جنازة بين ايدينا و قطعتم امركم فيما بينكم، لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقا كانكم لم تعلموا ما قال يوم غدير خم، و الله لقد عقد له على عليه السلام يومئذ الولاء ليقطع منكم بذالك منها الرجاء، و لكنكم قطعتم الاسباب بينكم و بين نبيكم، و الله حسيب بيننا و بينكم فى الدنيا و الاخرة (من ملتى را مثل شما نمى شناسم كه اينگونه عهد شكن و بد برخورد باشند، جنازه ى رسول خدا را بر روى دست ما گذاشته و رها كرديد، و عهد و پيمانهاى ميانتان را بريديد و فراموش نموديد، و ولايت و رهبرى امام على عليه السلام و ما اهلبيت را انكار كرديد و حق مسلم ما را باز نگردانديد، گويا از آن چه رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم فرمود، آگاهى نداريد؟ سوگند به خدا كه رسول گرامى اسلام در آن روز ولايت و رهبرى امام على عليه السلام را مطرح كرد و از مردم بيعت گرفت، تا اميد شما فرصت طلبان تشنه ى قدرت را قطع نمايد، ولى شما رشته هاى پيوند معنوى ميان پيامبر صلى الله عليه و آله و خودتان را پاره كرديد. اين را بدانيد كه خداوند در دنيا و آخرت بين ما و شما داورى خواهد كرد). [ الامامة و السياسة ج 1 ص 12 و الاحتجاج ص 51 /80 و بحارالانوار ج 28 ص 205. ]

خطبه ى چهارم «سخنرانى در نكوهش پيمان شكنان»

در نكوهش پيمان شكنان و مردم بى تفاوت و ساكت فرمود:

حديث 60 قالت: معاشر الناس المسرعة الى القيل الباطل، المغضية على الفعل القبيح الخاسر «افلا تتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها»، [ محمد - 24. ] كلا بل ران على قلوبكم ما اساتم من اعمالكم فاخذ بسمعكم و ابصاركم و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم و شر ما منه اعتصبتم لتجدن و الله محمله ثقيلا و غبه و بيلا اذا كشف لكم الغطاء و بان ما وراءه الضراء و بدالكم من ربكم ما لم تكونوا تحتسبون «و خسر هنا لك المبطلون». [ غافر - 78. ] (اى مردم! كه به سوى سخن باطل شتابانيد، و اعمال زشت و زيانكارانه ى (اينها) را ناديده مى گيريد آيا در قرآن تدبر و تامل نمى كنيد؟ يا بر دلهاتان مهر و قفل زده شده است «كه سخن حق را نمى شنويد»؟ نه! بلكه اعمال سوء و كردار بد شما است كه پرده بر دلهاتان كشيده و گوشها و چشمهاى شما را گرفته است! و چه بد تاويل و تفسيرى «از دين و آئين كرديد»! و چه بد نظريه و رايى داديد «كه حق را از اهلش گرفتيد و بدست نااهلان داديد» و چه بد «گناه و ستمى» را «كه كرديد» گران خواهيد يافت و سرانجامش را سخت و دشوار. در آن روز كه پرده از كار شما برداشته شود، و كيفرى كه در انتظار شماست، آشكار گردد و عذابى را كه خداى تعالى براى شما آماده كرده كه گمان آنرا نداشته ايد، بر شما نمايان گردد، و در آن روز است كه اهل باطل دچار زيان و خسران مى گردد) [ احتجاج طبرسى 106 و كتاب عوالم ج 11 ص 476. ]

خطبه ى پنجم

در اين موضوع رجوع شود به موضوع د- دفاع و مبارزه حديث 64.

مهمان نوازى فاطمه

مرد گرسنه اى در مسجد مدينه بپا خاست و گفت، اى مسلمانان! از گرسنگى به تنگ آمده ام، مرا مهمان كنيد. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: چه كسى اين مرد را امشب مهمان مى كند؟ حضرت على عليه السلام فرمود، من يا رسول الله!

كمى بعد وارد منزل شد و از فاطمه ى زهرا عليهاالسلام پرسيد: آيا غذايى در منزل داريم؟ مهمان گرسنه آورده ام.
حضرت زهرا عليهاالسلام ايثارگرانه فرمود:

حديث 61 فقالت: ما عندنا الا قوت الصبية و لكنا نوثر به ضيفنا (در خانه ما غذايى نيست، مگر به اندازه خوراك دختر بچه اما امشب ايثار مى نماييم و گرسنگى را تحمل مى كنيم و همين مقدار غذا را به مهمان مى بخشيم.) [ تفسير برهان ج 4 ص 317 و امالى طوسى ج 1 ص 190 و بحارالانوار ج 36 ص 59. ]

از خود گذشتگى و ايثار فاطمه

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست، پيامبر صلى الله عليه و آله باصحاب خود نگريست.

سلمان فارسى برخاست تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد هر جا رفت با دست خالى برگشت.

با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهرا عليهاالسلام افتاد، با خود گفت:

فاطمه عليهاالسلام سر چشمه ى نيكوكارى است درب خانه را كوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود:

حديث 62 قالت: يا سلمان و الذى بعث محمدا بالحق نبيا ان لنا ثلاثا ما طعمنا و ان الحسن و الحسين قد اضطربا على من شدة الجوع، ثم رقدا كانهما فرخان منتوفان و لكن لا ارد الخير اذا نزل الخير ببابى.

(اى سلمان! سوگند به خداوندى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله را به پيامبرى برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم، و فرزندانم حسن و حسين عليهماالسلام از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند و خسته و مانده به خواب رفته اند.

اما من، نيكى و نيكوكارى را كه در خانه ى مرا كوبيده است، رد نمى كنم) آن گاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه ى شمعون يهودى گرو گذاشته، مقدارى خرما و جو، قرض بگيرد.

سلمان فارسى مى گويد: پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه عليهاالسلام آمده و گفتم: دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار پاسخ داد:

حديث 63 قالت: يا سلمان هذا شى ء امضيناه لله عز و جل لسنا ناخذ منه شيئا (اى سلمان! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن چيزى برنمى داريم). [ احقاق الحق ج 10 ص 321 و بحارالانوار ج 43 ص 73 و كتاب عوالم ج 11 ص 168. ]

خوشروئى

در اين موضوع رجوع شود به موضوع ر- روابط اجتماعى، حديث 84.

موضوعاتي كه با حرف (د) آغاز مي شود.

دعوت مردم به قيام دفاع و مبارزه دعا و نيايش دنيا و دنيازدگى

دعوت مردم به قيام

در اين موضوع رجوع شود به موضوع م- مبارزات سياسى، و- وصيت هاى سياسى، د- دفاع.

دفاع و مبارزه حضرت فاطمه

دفاع در برابر هجوم گستاخانه به منزل اميرالمؤمنين

پس از ماجراى سقيفه، و سرپيچى عده اى از بيعت با ابوبكر، براى آن كه به خيال خودشان مركز تجمع مخالفان را مورد تهديد قرار دهند، به خانه امام يورش آوردند، عمر و قنفذ، و طرفداران آنها تهديد كردند، اگر امام على عليه السلام براى بيعت به مسجد بيرون نيايد، خانه را آتش مى زنيم!!

حضرت زهرا عليهاالسلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:

حديث 64 قالت: ايها الضالون المكذبون ماذا تقولون؟ و اى شى ء تريدون؟ يا عمر اما تتقى الله؟ تدخل على بيتى؟ ابحزبك الشيطان تخوفنى؟ و كان حزب الشيطان ضعيفا و يحك! ما هذه الجراة على الله و على رسوله؟ تريد ان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه و تطفى ء نور الله؟ «و الله متم نوره» [ صف - 8. ] و انتهاره لها طغيانك يا عمر اخرجنى، و الزمك الحجة و كل ضال غوى اما و الله يابن الخطاب لو لا انى اكره ان يصيب البلاء من لا ذنب له لعلمت انى ساقسم على الله ثم اجده سريع الاجابة يا ابتاه يا رسول الله هكذا كان يفعل بحبيبتك و ابنتك؟ آه يا فضة اليك فخذينى فقد و الله قتل ما فى احشائى من حمل (شما اى گمراهان و دروغگويان! چه مى گوييد و چه مى خواهيد؟ اى عمر! آيا از خدا پروا ندارى؟ اين گونه مى خواهى وارد خانه من شوى؟ آيا با حزبت كه حزب شيطان است، مرا مى ترسانى در حالى كه حزب شيطان ناتوان است! و اى بر تو! اين چه جرات و جسارتى است كه بر خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله او دارى؟ آيا مى خواهى دودمان پيامبر را نابود كنى؟ و نور خدا را خاموش؟ آگاه باش كه خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه مى دارد.

از شركت و حضور در ميان نامحرمان پرهيز داشتم، اما تهاجم و طغيان تو مرا از خانه بيرون كشيد و حجت را بر تو و بر ديگر گمراهان تمام كرد.

سوگند بخدا، چون كراهت دارم كه بى گناهان دچار بلا و گرفتارى شوند، دست از نفرين بر مى دارم.

اگر چنين نبود، مى دانستى كه سوگند و نفرين من به سرعت تحقق مى يافت و عذاب خدا فرو مى باريد.) پس از كوبيده شدن بين در و ديوار و به شهادت رسيدن حضرت محسن عليه السلام فرمود:

(اى پدر! رسول خدا! بنگر كه با دختر مورد علاقه ى تو چنين رفتار مى شود:

آه: اى فضه بيا و مرا درياب. سوگند به خدا، فرزندى كه در شكم داشتم، كشته شد.) [ الوافى ج 2 ص 188 و اصول كافى ج 1 ص 460 و ارشاد ديلمى ص 176. ]

دفاع و افشاگرى در برابر مهاجمان به منزل امام على

افشاگرى توطئه ها

در آن هنگام كه عمر با گروهى به منزل امام على عليه السلام يورش آوردند، و با تهديدهاى پياپى نتوانستند در خانه را بگشايند، به دستور عمر هيزم آورده و درب منزل را به آتش كشيدند، حضرت زهرا عليهاالسلام براى دفاع از ولايت و حرمت حريم امامت، در برابر ستونى از دود و شعله هاى آتش به پيش رفت و فرمود:

حديث 65 قالت: يابن الخطاب اتراك محرقا على بابى؟ اجئت لتحرق دارنا؟ اتحرق عليا و ولدى؟ (اى پسر خطاب! آيا تو را مى بينم كه خانه ام را آتش مى زنى؟ آيا آمده اى كه خانه ما را بسوزانى؟ آيا تو على عليه السلام و فرزندان مرا به آتش مى كشى؟) پاسخ شنيد:

(و الله لنخرجنكم الى البيعة او لنحرقنكم) سوگند به خدا يا شما را براى بيعت با ابوبكر بيرون مى آورم و يا همه ى شما را با خانه به آتش مى كشم!

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود:

يا عمر اما تتقى الله تدخل على بيتى؟ (اى عمر! آيا از خدا نمى ترسى؟ كه (بى اجازه) وارد خانه ام مى شوى؟)

شكوه ها با پدر

اينجا بود كه حضرت زهرا عليهاالسلام نگاه به قبر پدر كرد و فرمود:

حديث 66 يا ابتاه يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن ابى قحافة!

يا ابابكر ما اسرع ما اغرتم على اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله؟ و الله لا اكلم عمر حتى القى الله:

(واى اى پدر اى پيامبر خدا! چه مصيبت هايى كه از دست پسر خطاب و پسر ابى قحافة كشيديم!

اى ابوبكر، چه زود كينه توزيهاى خود را بر اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله ظاهر كرديد!! سوگند

/ 22