محكوم نمودن مهاجمان - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به خدا از اين لحظه، تا روزى كه خدا را ملاقات مى كنم، هرگز با عمر صحبت نخواهم نمود!) [ الغدير ج 7 ص 78. و. ج 5 ص 373 و 369 ج 7 ص 77. و. ج 10 ص 124 و بحارالانوار ج 28 و 322 و ج 43 ص 197. ]

محكوم نمودن مهاجمان

امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد كه: و قتى مهاجمان به خانه اميرالمؤمنين على عليه السلام يورش آوردند كه در خانه را بشكنند يا بسوزانند و وارد منزل شوند، حضرت زهرا عليهاالسلام پشت درب منزل رفته، خطاب به عمر كه در پيشاپيش مهاجمان بود فرمود:
حديث 67 قالت: و يحك يا عمر ما هذه الجراة على الله و على رسوله؟ تريد ان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه؟ و تطفى ء نور الله؟ و الله متم نوره (واى بر تو اى عمر! اين چه جرات و جسارتى است كه نسبت به خدا و رسول خدا كرده اى، آيا مى خواهى نسل رسول خدا را نابود كنى؟ و از ميان بردارى؟ آيا مى خواهى نور خدا را خاموش كنى؟ خداوند نور خود را حفظ مى كند و تداوم مى بخشد.) [ بحارالانوار ج 5 ص 18 (طبع قديم) بحار ج 28 ص 339. ]

دفاع از اميرالمؤمنين

دفاع و يادآورى فضائل اهل بيت

در آن هنگامه غم آلود كه على عليه السلام را با زور به طرف مسجد مى بردند، فاطمه عليهاالسلام ميان جمعيت آمد و بين امام و آنها قرار گرفت، و فرمود:

حديث 68 قالت: و الله لا ادعكم تجرون ابن عمى ظلما و يلكم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت و قد اوصاكم رسول الله صلى الله عليه و آله باتباعنا و مودتنا و التمسك بنا فقال الله تعالى «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى» [ شورى - 23. ] (سوگند به خدا، نمى گدارم پسر عموى مرا ظالمانه به سوى مسجد بكشانيد. واى بر شما چه زود به خدا و رسولش خيانت كرديد و به خانواده ى او ستم نموديد، با اين كه رسول خدا پيروى از ما و دوستى با ما را به شما سفارش كرده و فرمود كه (در امور زندگى) از اهل بيت عليهم السلام اطاعت نماييد، كه خداوند فرمود: به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمى خواهم، جز آن كه با اهل بيت من دوستى نمائيد). [ كتاب عوالم ج 11 ص 414 و بحارالانوار ج 8 ص 233 (طبع قديم). ]

تهديد به نفرين كردن

امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد در آن لحظه كه امام على عليه السلام را به سوى مسجد مى كشيدند، و هيچ كس در آن غربت و تنهايى دفاع نمى كرد، حضرت زهرا عليهاالسلام خود را به امام رساند، و خطاب به عمر فرمود:

حديث 69 قالت: اما و الله يابن الخطاب: لو لا انى اكره ان يصيب البلاء من لا ذنب له لعلمت انى ساقسم على الله ثم اجده سريع الاجابة (اى پسر خطاب! سوگند به خدا اگر كراهت نداشتم كه بيگناهان (مدينه) گرفتار بلاى الهى شوند، نفرين مى كردم و آنگاه مى فهميدى كه نفرين من خيلى زود تحقق مى پذيرد.) [ اصول كافى ج 1 ص 460 و الوافى ج 2 ص 188. ]

دفاع از امام در مسجد

آنگاه كه امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا عليهاالسلام وارد مسجد شد و فرمود:

حديث 70 فقالت: خلوا عن ابن عمى فوالذى بعث محمدا بالحق لئن لم تخلوا عنه لانشرن شعرى و لاضعن قميص رسول الله على راسى و لا صرخن الى الله تبارك و تعالى فما ناقة صالح باكرم على الله منى و لا الفصيل باكرم على الله من ولدى (رها كنيد پسر عموى مرا؛ قسم به آن خدايى كه محمد صلى الله عليه و آله را به حق برانگيخت. اگر از على دست برنداريد، گيسوان خود را پريشان كرده و پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر سر افكنده و در برابر خدا فرياد خواهم زد، يقين بدانيد كه ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامى تر و بچه ى آن ناقه نيز از فرزندان من قدر و قيمتش زيادتر نبود). [ كتاب عوالم ج 11 ص 211 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 340:118. ]

دفاع از جان امام

پس از بردن امام به مسجد، در آن ازدحام جمعيت، عمر با شمشير برهنه تهديد كرد كه: اگر با ابوبكر بيعت نكنى گردنت را مى زنم. در اين هنگام حضرت زهرا عليهاالسلام خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث 71 قالت: يا ابابكر اتريد ان ترملنى من زوجى؟ و الله لئن لم تكف عنه لانشرن شعرى و لاشقن جيبى و لاتين قبر ابى (اى ابوبكر! آيا مى خواهى شوهرم را از دستم بگيرى؟ (و مرا بيوه سازى؟) سوگند به خدا اگر دست از او برندارى، موى سرم را پريشان مى كنم و گريبان چاك زده كنار قبر پدرم رسول خدا مى روم) [ كتاب عوالم ج 11 ص 211 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 188 و بحارالانوار ج 43 ص 47. ] سپس دست امام حسن و حسين عليهماالسلام را گرفت تا در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله با نفرين و ناله تهديد خود را تحقق بخشد امام على عليه السلام به سلمان فرمود:

«سلمان فاطمه را درياب، گوئى دو طرف مدينه را مى نگرم كه به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمه عليهاالسلام موى خود را پريشان كند و گريبان چاك نمايد و در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله نفرين و ناله سر دهد، ديگر مهلتى براى مردم مدينه باقى نمى ماند، و زمين همه ى آنها را در كام مرگبار خود فرو مى برد» سلمان شتابان خدمت زهرا عليهاالسلام رسيد و گفت:

(اى دختر محمد صلى الله عليه و آله! خداوند پدرت را مايه ى رحمت جهانيان قرار داده است، خواهش مى كنم به خانه برگرد و نفرين در حق مردم نادان مكن.

حضرت زهرا عليهاالسلام پاسخ داد:
حديث 72 فقالت: يا سلمان! يريدون قتل على و ما على على صبر فدعنى حتى آتى قبر ابى فانشرن شعرى، و اشق جيبى و اصيح الى ربى (اى سلمان! آنها قصد جان على عليه السلام را دارند، و من در شهادت على عليه السلام نمى توانم صبر كنم، صبرم تمام شده، مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم، موهايم را پريشان نمايم، گريبان چاك دهم، و به درگاه خدا ناله سر دهم.) [ كتاب عوالم ج 11 ص 406 و اختصاص شيخ مفيد ص 181. ] سلمان فارسى كه فاطمه عليهاالسلام را براى ناله و نفرين مصمم يافت، گفت: امام على عليه السلام مرا فرستاد و فرمود كه به شما بگويم:

(فاطمه بخانه بازگرديد و از ناله و نفرين خوددارى كنيد) و قتى حضرت زهرا عليهاالسلام پيام امام را شنيد فرمود:

حديث 73 قالت: اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطيع (حال (كه شوهرم و امام من، فرمان داده كه به خانه بازگردم،) مى روم و صبر مى كنم و سخن آن بزرگوار را مى پذيرم و از او اطاعت مى كنم.) [ كتاب عوالم ج 11 ص 211 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 118 و بحار ج 43 ص 47. ]

دفاع تا رهايى و سلامت امام

آنگاه كه سلمان فارسى از يگانه دخت پيامبر خواست تا دست از نفرين و ناله بردارد، و بخانه بازگردد، فرمود:

حديث 74 قالت: ويلهم يا سلمان! يريدون ان يوتموا ولدى الحسنين فوالله يا سلمان! لا اخلى عن باب المسجد حتى ارى ابن عمى سالما بعينى (واى بر آنان اى سلمان! آنها مى خواهند دو فرزند من حسن و حسين عليهماالسلام را يتيم و بى سرپرست نمايند، اى سلمان! سوگند به خدا از درب مسجد مدينه پا بيرون نمى گذارم تا آن كه پسر عموى خود را با چشمان خودم، (رها شده) و سالم مشاهده نمايم.) [ كتاب عوالم ج 11 ص 406 و اختصاص شيخ مفيد ص 181. ] و پس از لحظاتى چند كه در ميان سكوت و اندوه و شگفتى حاضران، مهاجمين دست از امام كشيدند و امام على عليه السلام تنها و مظلوم از مسجد مدينه بيرون آمده راه خانه را در پيش گرفت، حضرت زهرا عليهاالسلام به شوهر معصوم خود نگريسته و فرمود:

حديث 75 قالت: روحى لروحك الفداء، و نفسى لنفسك الوقاء يا اباالحسن! ان كنت فى خير كنت معك و ان كنت فى شر كنت معك (على جان، جانم فداى جان تو، و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، يا اباالحسن!

همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خير و نيكى بسر مى برى با تو خواهم زيست و يا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى، باز هم با تو خواهم بود.) [ كوكب الدرى ج 1 ص 196: علامه حائرى مازندرانى. ]

دفاع از اموال خويش

در اين موضوع رجوع شود به موضوع ف- فدك

دعاهاى حضرت زهرا

براى آگاهى از دعاهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام به كتاب دعاهاى روزانه ى حضرت زهراء مراجعه شود، كه در اين فصل تنها به ارزش دعا و هدفدارى دعا از ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام اشاره مى گردد.

دعا براى گناهكاران امت

اسماء، همسر جعفر طيار نقل مى كند كه:

در لحظه هاى پايانى زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام متوجه آن بزرگ زنان عالم بودم ابتدا غسل كرد و لباسها را تغيير داد و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد.

جلو رفتم، فاطمه عليهاالسلام را ديدم كه رو به قبله نشسته، و دستها را به سوى آسمان بر آورده، چنين دعا مى كند:

حديث 76 قالت: الهى و سيدى اسئلك بالذين اصطفيتهم و ببكاء ولدى فى مفارقتى، ان تغفر لعصاه شيعتى و شيعة ذريتى (پروردگارا! بزرگا! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى و به گريه هاى حسن و حسين در فراق من، از تو مى خواهم از گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من در گذرى) [ ذخائر العقبى ص 53. ]

دعا براى همسايگان

امام حسن مجتبى عليه السلام مادر را ديد كه همواره براى همسايگان، برادران اسلامى، و مردم مسلمان، دعا مى كند، خطاب به مادر گفت:

مادر جان چرا براى خودت دعا نمى كنى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام پاسخ داد:

حديث 77 قالت: الجار ثم الدار (پسرم! اول همسايه، سپس خانه ى خود) [ كشف الغمه ج 2 ص 25 و بحارالانوار ج 43 و 82 و علل الشرايع ج 1 ص 183. ]

توجه به دعا حتى در هنگامه غم از دست دادن پدر

پس از وفات دردآلود رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله، زنان بنى هاشم در منزل آن حضرت اجتماع و نوحه و زارى مى كردند.

حضرت زهرا عليهاالسلام همگان را به دعا سفارش فرمود:

حديث 78 قالت: اتركن التعدد و عليكن بالدعا (دست از شمارش افتخارات برداريد و به دعا و عبادت بپردازيد) [ بحار ج 2 ص 522 و وسائل ج 2 ص 892 و فروع كافى ج 3 ص 218 و خصال ج 2 ص 159. ]

تقاضاى دعا براى شفاى امام حسن

امام حسن عليه السلام مريض شد و درد و بى تابى آن بزرگوار بالا گرفت، حضرت زهرا عليهاالسلام فرزند عزيزش را خدمت رسول خدا برده فرمود:

حديث 79 قالت: يا رسول الله ادع الله لابنك ان يشفيه (اى رسول خدا! پروردگارت را بخوان تا فرزندت را شفا دهد) [ بحارالانوار ج 59 ص 104 و مستدرك الوسائل ج 1 ص 300. ]

ارزش و اهميت دعا

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود، دخترم:

آيا دوست دارى دعايى را به تو بياموزم كه هيچ كس آن را نمى خواند مگر آنكه خواسته هاى او تحقق پذيرد؟ در پاسخ پدر فرمود:

حديث 80 قالت: يا ابة لهذا احب الى من الدنيا و ما فيها (پدر جان، چنين دعايى از دنيا و آنچه در آن است، نزد من محبوب تر است) [ بحارالانوار ج 92 ص 404 و 405 علامه مجلسى. ]

دعاى معروف حضرت زهرا

سلمان فارسى نقل مى كند:

حضرت زهرا عليهاالسلام پس از ملاقات با حوريان بهشتى، از خرماى خوش بويى كه به آن حضرت تقديم داشتند، مقدارى به من عطا فرمود، كه در شهر مدينه با هر يك از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله ملاقات كردم. مى گفت:

چه عطر دلنشينى؟ آيا مشك ناب با خود دارى؟ اين ماجراى شگفتى آور را براى حضرت فاطمه عليهاالسلام بازگو نمودم، در حالى كه متبسم و خوشحال بود فرمود:

اين خرماى معطر بهشتى از درختى است كه براى يكى از دعاهاى من آفريده شد و من آن را از رسول خدا صلى الله عليه و آله آموختم و آن دعا اين است:

حديث 81 بسم الله النور بسم الله الذى يقول للشى ء كن فيكون بسم الله الذى يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور بسم الله الذى خلق النور من النور بسم الله الذى هو بالمعروف مذكور بسم الله الذى انزل النور على الطور بقدر مقدور، فى كتاب مسطور، على نبى محبور [ مهج الدعوات ص 7 و 140 و بحارالانوار ج 92 ص 37 و دلائل الامامة ص 28. ] (بنام خداى نور بنام خدايى كه به هر چيز مى گويد: باش، پس مى باشد بنام خدايى كه چشمها و نگاههاى پنهان و راز سينه ها را مى داند بنام خدايى كه نور را از نور آفريد بنام خدايى كه به نيكى ياد مى شود بنام آن كه نور را بر كوه طور نازل كرد به اندازه اى معين در نوشته اى بر پيامبرى عظيم).

دعاى بعد از ظهر روز جمعه

حضرت زهرا عليهاالسلام نسبت به دعاى روز جمعه از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل فرمود كه:

حديث 82 قالت: ان فى الجمعة لساعة لا يوافقها رجل مسلم يسال الله عز و جل فيها خيرا الا اعطاه اياه فقلت يا رسول الله اى ساعة هى؟ قال اذا تولى نصف عين الشمس للغروب (در روز جمعه ساعتى است كه هر خواسته ى خير و نيكوئى در آن ساعت به اجابت مى رسد. پرسيدم يا رسول الله! كدام ساعت است. فرمود: آنگاه كه نصف قرص خورشيد در افق پنهان شود) از آن پس حضرت زهرا عليهاالسلام در اين ساعت از غروب جمعه، در دعا و خير خواهى مسلمانان همت مى نمود، و فردى را مى گماشت تا غروب خورشيد را به او اطلاع دهد [ وسائل الشيعة ج 5 ص 29 و معانى الاخبار ص 399 و دلائل الامامة ص 4. ]

دنيا و دنيازدگى

ترك دنيا پرستى

حضرت زهرا عليهاالسلام نسبت به دنياى دنيا پرستان فرمود:
حديث 83 قالت: انى لا احب الدنيا (من دنياى «دنيا پرستان» را دوست ندارم) [ الغدير ج 2 ص 318: علامه امينى. ] حديث 58 /1

والاتر از دنيا

در اين موضوع رجوع شود به موضوع حديث 80 «ارزش دعا»، حديث 88.

/ 22