موضوعاتي كه با حرف (غ. ف) آغاز مي شود. - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضوعاتي كه با حرف (غ. ف) آغاز مي شود.

غدير خم ح 16 و 17 و 18 و 19 غذا خوردن (آداب) ح 30 غذاى بهشتى ح 195 و 193 غم و اندوه عزاى پيامبر صلى الله عليه و آله ح 36 تا 43 غصب خلافت ح 116 و 108 و 159 و 117 غصب حق اهل بيت عليهم السلام ح 178 غنائم جنگى (راه مصرف) ح 147 فدك و دفاعيات سياسى فدك و پيامبر صلى الله عليه و آله فدك و غصب غاصبان فدك و يارى خواستن از مسلمانان فضائل فاطمه عليهاالسلام

ماجراى سياسى فدك

فدك، حق الهى فاطمه

پس از استقرار حكومت كودتائى سقيفه، ابوبكر، بر اساس مشورت با صاحب نظران خود، فدك را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در دوران زندگانى خود به امر الهى به فاطمه عليهاالسلام بخشيده بود، غصب و كارگران آن حضرت را بيرون كرده و آن مزرعه را در اختيار خود گرفت.

حضرت زهرا عليهاالسلام براى اثبات حقانيت خويش چنين فرمود:

حديث 142 قالت: اما فدك فان الله عزوجل انزل على نبيه قرآنا يامر فيه باتيان حقى قال الله تعالى «فآت ذاالقربى حقه» فكنت انا و ولدى اقرب الخلائق الى رسول الله صلى الله عليه و آله فنحلنى و ولدى فدكا فلما تلا عليه جبرئيل عليه السلام «و المسكين و ابن السبيل». فقال رسول الله صلى الله عليه و آله:

اليتامى: الذين ياتمون بالله و برسوله و بذى القربى و المساكين: الذين اسكنوا معهم فى الدنيا و الاخرة و ابن السبيل: الذى يسلك مسلكهم قال عمر: فاذا الخمس و الفى ء كله لكم و لمواليكم؟ فقالت: اما فدك، فاوجبها الله لى و لولدى دون موالينا و شيعتنا و اما الخمس فقسمه الله لنا و لموالينا و اشياعنا كما يقرا فى كتاب الله.

قال: فما لسائر المهاجرين و الانصار و التابعين؟ قالت: ان كانوا موالينا و من اشياعنا فلهم الصدقات التى قسمها الله و اوجبها فى كتابه فان عز و جل رضى بذلك و رسوله رضى به قسم على الموالاة و المتابعة لا على المعاداة و المخالفة، و من عادانا فقد عادى الله و من خالفنا فقد خالف الله و من خالف الله فقد استوجب من الله العذاب الاليم و العقاب الشديد فى الدنيا و الاخرة قال: هاتى بينة يا بنت محمد على ما تدعين.

قالت: قد صدقتم جابر بن عبدالله و جرير بن عبدالله، لم تسالوهما البينة، و بينتى فى كتاب الله (اما درباره ى فدك، همانا خداوند بزرگ قرآن را بر پيامبرش نازل فرمود، و در آن امر كرد كه حق من داده شود.

«آت ذالقربى حقه».

چون من و فرزندانم نزديكترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم. رسول خدا فدك را به من و فرزندانم اعطا فرمود و آن گاه كه حضرت جبرئيل آيه ى «درماندگان و مسافران» [ آيه 177 بقره ] را بر پيامبر اسلام تلاوت كرد، پدرم فرمود:

«يتيمان و مساكين» كسانى هستند كه در سايه سار بارگاه الهى دست بر دامان پيامبر خدا و خاندانش دارند و با فاطمه و فرزندان او زندگى مى كنند در دنيا و آخرت، و «ابن السبيل» آنهايند كه را اهل بيت عليهم السلام را مى روند) عمر (با حالت اعتراض) گفت:

پس خمس و غنائم جنگى و اموال عمومى كشور همه مال شما و پيروان شماست؟!

پاسخ داد:

(اما باغهاى فدك، خداوند در قرآن (بخشيدن) آن را به من و فرزندانم واجب كرده است، غير از پيروان و شيعيان ما. اما خمس را خداوند براى ما و عموم پيروان و شيعيان ما تقسيم فرموده است، همان گونه كه در قرآن خوانده مى شود) (عمر) ديگر بار پرسيد: پس سهم ديگر مهاجرين و انصار و تابعين چيست؟ فاطمه عليهاالسلام توضيح داد:

(آنها اگر پيروان و شيعيان ما باشند، از صدقات مشخص شده در كتاب خدا بهره مند مى باشند. خداوند بزرگ و پيامبرش به اين گونه تقسيم اموال عمومى رضايت داده اند كه ميزان بهره بردن از اموال عمومى، دوستى و اطاعت از خدا و اهل بيت عليهم السلام است نه دشمنى و مخالفت، و (آگاه باشيد) هر كس با ما دشمنى كند با خدا دشمنى كرده است. هر كس با ما مخالفت كند با خدا مخالفت كرده است و آن كس كه با خدا دشمنى و مخالفت كند، عذاب دردناك و مجازات شديد از ناحيه ى خداوند در دنيا و آخرت بر او واجب مى گردد.) عمر (خود را به بيراهه زده، پس از شنيدن اينهمه آيات و استدلالهاى روشن قرآنى) گفت: اى دختر محمد! براى ادعاى خود دليل و مدرك بياور!

حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب داد:

(شما جابر بن عبدالله و جرير بن عبدالله را قبول داريد و سخن آنان را تصديق مى كنيد و از آنها دليل و مدرك نمى خواهيد «هر چه خواستند و گفتند و پذيرفتيد و به آنها داديد» (چه شده است كه از من دليل و بينه مى طلبيد؟) مدرك من در قرآن است.) [ بحارالانوار ج 8 ص 105 و مستدرك الوسائل ج 7 ص 291 و كشكول ص 203. ]

مطالبه ى حق از ابوبكر

حضرت زهرا عليهاالسلام در مطالبه ى حق خود نسبت به فدك، خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث 143 قالت: ان رسول الله صلى الله عليه و آله جعل لى فدك فاعطنى اياها (پيامبر اسلام فدك را براى من قرار داده است فدك را بمن برگردانيد.) [ الغدير ج 7 ص 191 و كشف الغمة ج 2 ص 37 و بحار ج 43 ص 198 و ج 28 ص 302. ] و در سخنان ارزشمند ديگرى فرمود:

حديث 144 قالت: يا ابابكر لم تمنعنى ميراثى من ابى رسول الله و اخرجت وكيلى من فدك و قد جعلها لى رسول الله صلى الله عليه و آله بامر الله تعالى (اى ابوبكر! چرا مانع رسيدن من به ميراث پدرم مى شوى؟ و كارگزاران مرا از فدك بيرون كردى؟ در صورتى كه رسول خدا به امر پروردگار فدك را به من بخشيده است.) [ تفسير نور الثقلين ج 4 ص 186 و تفسير البرهان ج 3 ص 263 و احتجاج ص 90. ]

كيفيت اعطاى فدك به فاطمه

و قتى آيه ى «و آت ذاالقربى حقه» نازل شد، جبرئيل به رسول خدا عرض كرد:

«اعط فاطمه فدكا» ((يا رسول الله) فدك را به فاطمه عليهاالسلام عطا كن) پيامبر اسلام، نزول آيه و امر الهى را به فاطمه ى زهرا عليهاالسلام ابلاغ فرمود و ادامه داد:

فيمنعوك اياه من بعدى (دخترم! فدك مال تو است، در آن تصرف نما، گرچه مى دانم، پس از من آن را غصب مى كنند و از دست تو مى گيرند) حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:

حديث 145 قالت: لست احدث فيها حدثا و انت حى انت اولى بى من نفسى و مالى لك... انفذ فيها امرك ((اى رسول خدا) تا زنده اى من هرگز در (باغات) فدك تصرفى نخواهم كرد. تو بر من سزاوارترى و اموال من، مال تو است، اما براى اثبات حق من در فدك، مدرك و سند آن را محكم و استوار فرما) آنگاه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مردم را در منزل خويش جمع كرد و حكم الهى را به همگان ارائه فرمود. [ مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 142: ابن شهر آشوب مازندرانى (متوفاى 588 هجرى). ]

سند فدك را پيامبر نوشت

امام باقر عليه السلام نقل فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از نزول آيه ى «ذى القربى» فاطمه ى زهرا را طلبيد و سند فدك را به اسم آن حضرت نوشت. كه پس از غصب فدك، آن را به ابوبكر نشان داد و فرمود:

حديث 146 قالت: هذا كتاب رسول الله صلى الله عليه و آله لى و لابنى [ بحارالانوار ج 21 ص 23 و اعلام الورى ص 63 و 109. ] (اين نامه را رسول خدا صلى الله عليه و آله براى من و فرزندانم نوشته است)

بشارت اعطاى فدك به فاطمه و فرزندان فاطمه

انس بن مالك نقل مى كند:

حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب باغهاى فدك خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث 147 قالت: لقد علمت الذى ظلمتنا عنه اهل البيت من الصدقات و ما افاء الله علينا من الغنائم فى القرآن من سهم ذوى القربى «و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى» [ انفال - 41). ] قال ابوبكر: يسلم اليكم كاملا؟ قالت: افلك هو؟ و لاقربائك؟ قال ابوبكر: اصرف فى مصالح المسلمين قالت: ليس هذا حكم الله تعالى ان رسول الله صلى الله عليه و آله لم يعهد الى فى ذلك بشى ء الا انى سمعته يقول لما انزلت هذه الآية «و اعلموا انما غنمتم...» ابشروا آل محمد فقد جاءكم الغنى قال ابوبكر: لم يبلغ علمى من هذه الاية ان اسلم اليكم هذا السهم كله كاملا.

((اى ابوبكر!) تو مى شناسى و مى دانى كه حق ما اهل بيت غصب شده است. حقى كه از صدقات و غنائم داريم كه خداوند در آيه مربوط به غنائم و مصرف خمس آن را توضيح داده است «اگر بخدا و آنچه بر بنده ى خود در روز فرقان كه دو گروه بهم رسيدند، نازل كرديم، ايمان آورده ايد، بدانيد هرگاه چيزى را به غنيمت گرفتيد، خمس آن براى خداوند و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است» ابوبكر گفت: آيا فدك را بطور كامل بايد تسليم شما كنم و (مال شماست؟) حضرت زهرا عليهاالسلام پاسخ داد:

(آيا فدك مال تو است؟ و يا به نزديكان تو اختصاص دارد؟) ابوبكر گفت: من آن را در رابطه با مصالح مسلمين خرج مى كنم.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود:

(اين حكم الهى نيست (كه اموال مشخص مردم را تصاحب كنى) و پدرم رسول خدا چنين دستورى بما نداده است. در صورتى كه از پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از نزول آيه 41 انفال شنيدم كه فرمود: بشارت باد اى فرزندان محمد صلى الله عليه و آله كه مايه ى غنا و بى نيازى شما رسيده است.) ابوبكر كه ديگر عذرى نمى توانست بياورد، به تفسير شخصى خويش متوسل شد و گفت:

علم من اجازه نمى دهد كه طبق اين آيه، فدك را تماما به شما تحويل دهم. [ شرح ابى الحديد ج 16 ص 230 و بحارالانوار ج 8 ص 139 و السقيفه و فدك ص 98. ] جاى بسى شگفتى است، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پس از نزول همين آيه، فدك را به فاطمه عليهاالسلام مى بخشد، اما علم ابوبكر براى قرآن و فرمان الهى و عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله، اجازه نمى دهد تا دست از غصب فدك بردارد؟!

فدك ميراث پيامبر و اموال فاطمه است

مطالبه ى ميراث پيامبر

جابر بن عبدالله انصارى نقل مى كند كه حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب فدك به ابوبكر فرمود:

حديث 148 قالت: اعطنى ميراثى من ابى رسول الله صلى الله عليه و آله (ميراث پدرم را به من بازگردان.) ابوبكر گفت: پيامبر ارث نمى گذارد: «النبى لا يورث» فقالت: الم يرث سليمان داود؟ (آيا سليمان (پيغمبر) از داوود پيغمبر ارث نبرده است؟) [ النمل - 16. ] ابوبكر عصبانى شد و پاسخ داد: «پيامبر ارث نمى گذارد» فقالت: الم يقل زكريا فهب لى من لدنك وليا يرثنى و يرث من آل يعقوب؟ [ مريم - 6. ] (آيا زكرياى پيامبر نفرمود كه خدايا فرزندى به من عطا فرما تا از من و آل يعقوب ارث ببرد؟) ابوبكر تكرار كرد كه «پيامبر ارث نمى گذارد» فقالت: الم يقل يوصيكم الله فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين؟ [ نساء - 11. ] حضرت زهرا عليهاالسلام ادامه داد كه:

(اى ابوبكر! آيا قرآن كريم نفرموده است كه خدا وصيت كرده در فرزندان شما، پسر دو برابر دختر ارث مى برد؟ «پس ارث دختر از پدر غير قابل انكار است») و ابوبكر همان سخن اول خود را كه مخالف آيات قرآن بود تكرار كرد كه «پيامبر ارث نمى گذارد». [ كشف الغمة ج 2 ص 37 و الغدير ج 7 ص 191. ]

اثبات ارث با آيات قرآن

حضرت زهرا عليهاالسلام وقتى غصب فدك را محكوم كرد، از ابوبكر پرسيد:

چرا ارث مرا از رسول خدا غصب كرديد؟ ابوبكر پاسخ داد: پيامبر ارث نمى گذارد.

حضرت فاطمه عليهاالسلام با آيات قرآن ادعاى او را مردود شمرد و فرمود:

حديث 149 قالت: اكفرت بالله؟ و كذبت بكتابه؟ قال الله:

يوصيكم الله فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين ((ابوبكر!) آيا به خدا كافر شده اى و كتاب خدا را تكذيب كرده اى؟ خداوند در قرآن كريم فرموده است: وصيت مى كند خداوند شما را درباره ى فرزندانتان كه پسر دو برابر دختر ارث مى برد.) [ وسائل الشيعة ج 17 ص 439 و تفسير نور الثقلين ج 450. ]

اثبات ارث با مناظره و استدلال عقلى و شرعى

حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب فدك در يك مناظره ى كوبنده از ابوبكر سئوال كرد:

حديث 150 قالت: يا ابابكر من يرثك اذا مت؟ (اى ابوبكر چه كسى از تو ارث مى برد، هنگامى كه مردى؟) ابوبكر پاسخ داد: (زن و فرزندانم) حضرت زهرا عليهاالسلام ادامه داد:

فمالى لا ارث رسول الله صلى الله عليه و آله؟ (پس چه شده است كه من (دختر رسول خدا) از پدرم ارث نمى برم؟) ابوبكر پاسخى نداشت. فقط ادعاى خود را مطرح كرد كه «پيامبر ارث نمى گذارد» حضرت زهرا عليهاالسلام در حالى كه خشمى مقدس همه ى وجود او را گرفته بود، فرمود:

حديث 151 قالت: و الله لادعون الله عليك و الله لا اكلمك بكلمة ما حييت (سوگند به خدا تو را نفرين مى كنم، سوگند به خدا تا زنده ام كلمه اى با تو صحبت نخواهم كرد) [ كشف الغمة ج 2 ص 37 و بحارالانوار ج 8 ص 107 و مسند احمد ج 1 ص 10. ]

مناظره ى كوبنده و اولين شهادت باطل

امام صادق عليه السلام نقل فرمود: پس از غصب فدك با ادعاى ساختگى ابوبكر كه «پيامبر ارث نمى گذارد»، حضرت زهرا عليهاالسلام خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث 152 قالت: يا ابابكر ادعيت انك خليفة ابى و جلست مجلسه و انك بعثت الى

/ 22