موضوعاتي كه با حرف (ط. ظ. ع) آغاز مي شود. - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضوعاتي كه با حرف (ط. ظ. ع) آغاز مي شود.

طعام بهشتى ح 195 و 193 طعام (منزل بى طعام) ح 179 طهارت كودك ح 4 ظلم به امام على عليه السلام ح 178 ظلم به فاطمه عليهاالسلام ح 178 ظلم به اهل بيت عليهم السلام ح 171 و 172 و 178 ظلم ابابكر و عمر ح 173 و 175 و 176 و 177 ظلم مهاجرين و انصار ح 174 و 57 و 178 عبادت فاطمه عليهاالسلام عرفان فاطمه عليهاالسلام علم و ارزش عالم اسلامى علم و آگاهى فاطمه عليهاالسلام علم بى نهايت

عبادت فاطمه

در اين موضوع رجوع شود به موضوع ع- عرفان فاطمه عليهاالسلام از زبان على عليه السلام، حديث 130، الف - اخلاص در عبادت، حديث 6، الف- شب ازدواج، حديث 12 و 130.

عرفان فاطمه

1- خداشناسى فاطمه عليهاالسلام خ- خداشناسى

2- ترك دنيا پرستى د- دنيا و دنيازدگى

3- نزول ملائكه و سلام فاطمه م- معجزات و كرامات، ح 197 و 198 و 196

4- شكر در مشكلات و سختيها ز- ساده زيستى و كار روزانه، حديث 88

5- خداگرائى قبل از تولد در آن روزهاى سخت و مصيبت بار آغاز بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله كه از هر طرف، فشارهاى اقتصادى و اجتماعى و روانى به خانواده ى پيامبر صلى الله عليه و آله تحميل مى شد، و دروغگويان بى پروا و بت پرستان بى ايمان، دعوت الهى رسول خدا را تكذيب مى نمودند، حضرت خديجه نگران آينده و تنهائى پيامبر صلى الله عليه و آله، و نيز نگران مصيبت ها و چگونگى مقابله با انواع تهاجمات قريش بود.

او، دلتنگ و مضطرب نشسته بود كه صداى دلنوازى او را آرامش بخشيد، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در شكم مادر، به دلدارى مادر پرداخت و فرمود:

حديث 129 قالت: يا اماه لا تحزنى و لا ترهبى فان الله مع ابى (مادر جان! اندوهگين و مضطرب نباش زيرا پروردگار جهانيان يار و ياور پدرم (رسول الله صلى الله عليه و آله) مى باشد)

[ 1- الجنة العاصمة ص 190

2- روض الفائق ص 255 و 314: شيخ حزيفيش كازرونى (متوفاى 810 هجرى).]

6- خداگرائى فاطمه عليهاالسلام در سنين كودكى روزى كه حضرت خديجه عليهاالسلام از دنيا رفت، حضرت زهرا عليهاالسلام به دور پدر مى چرخيد و مى پرسيد:

حديث 130 قالت: يا ابة اين امى (پدر جان، مادرم كجاست؟) جبرئيل عليه السلام فرمود: يا رسول الله! سلام ما را به فاطمه برسان، و به او اطلاع بده كه مادرش خديجه در خانه هاى بهشتى با آسيه و مريم زندگى مى كند. و قتى اين بشارت را حضرت زهرا عليهاالسلام شنيد، فرمود:

قالت: ان الله هو السلام و منه السلام و اليه السلام (بدرستى كه خدا حقيقت سلام است و از اوست سلام و سلام به سوى اوست [ بحارالانوار ج 16 ص 1 - و - ج 43 ص 27 و 28 و المجالس ص 110. ]

7- عرفان فاطمه از زبان على عليه السلام پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از ازدواج حضرت على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام، و سپرى شدن مراسم عروسى، ابتدا از على عليه السلام پرسيد: همسرت فاطمه عليهاالسلام را چگونه يافتى؟ امام پاسخ داد:

نعم العون على طاعة الله (خوب يار و ياورى است در اطاعت كردن از خدا) سپس از دخترش پرسيد: شوهرت را چگونه يافتى؟ فرمود:

حديث 131 قالت: خير بعل (بهترين شوهر است) [ مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 355 و 356 و بحارالانوار ج 43 ص 133 و 117. ]

ارزش علم و عالم اسلامى

ارزش پرسش و پاسخ

امام على عليه السلام نقل كرد كه روزى يكى از زنان مدينه خدمت زهرا عليهاالسلام رسيد و گفت:

مادر پيرى دارم كه در مسائل نماز سئوالاتى دارد، و مرا فرستاده تا مسائل شرعى نماز را از شما بپرسم حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بپرس. و آنگاه مسائل فراوانى مطرح كرد و پاسخ شنيد در ادامه ى پرسشها، آن زن خجالت كشيد و گفت:

اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله! بيش از اين نبايد شما را به زحمت اندازم حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:

حديث 132 قالت: هاتى وسلى عما بدا لك، ارايت من اكترى يوما يصعد الى سطح بحمل ثقيل و كراه مأة ألف دينار يثقل عليه؟ قالت: لا.

فقالت: اكتريت انا بكل مسالة باكثر من مل ء ما بين الثرى الى العرش لؤلؤا فاحرى ان لا يثقل على (باز هم بيا و آن چه سئوال دارى بپرس. آيا اگر كسى را روزى اجير نمايند كه بار سنگينى را به بام ببرد و در مقابل صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كارى براى او دشوار است؟ گفت: خير، حضرت ادامه داد:

من هر مساله اى را كه پاسخ مى دهم، بيش از فاصله ى بين زمين و عرش گوهر و لؤلؤ پاداش مى گيرم، پس سزاوارتر است كه بر من سنگين نيايد) [ بحارالانوار ج 2 ص 3 و لئالى الاخبار ج 2 ص 254. ]

ارزشمندى يك حديث

شخصى از مؤمنين مدينه روايتى را از حضرت زهرا عليهاالسلام درخواست نمود، حضرت به فضه فرمود، آن روايت را كه بر كاغذى نوشته شده است بياور، پس از جستجوى فراوان اطلاع داد كه روايت مورد نظر گم شده است حضرت زهرا عليهاالسلام ناراحت شده فرمود:

حديث 133 و يحك اطلبيها فانها تعدل عندى حسنا و حسينا (واى بر تو، بگرد و پيدا كن، زيرا ارزش معنوى اين حديث نزد من برابر با ارزش حسن و حسين عليهماالسلام است) [ دلائل الامامة ص 1 و كتاب عوالم ج 11 ص 620. ] با توجه به اين رهنمود ارزشمند، نكات ظريفى نسبت به ارزش علم و تحقيقات اسلامى براى ما روشن مى شود، مانند:

1- حضرت زهرا عليهاالسلام تمام روايات و احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله را مى نوشت.

2- احاديث نوشته شده را طورى نگهدارى مى فرمود كه زود متوجه مى شد، فلان روايت در جاى خود قرار دارد يا نه؟ (سيستم بايگانى روايات داشت).

3- آيا در جهان علم مى توان كسى را سراغ داشت كه ارزش يك روايت را با ارزش فرزندانش، همانند امام حسن و امام حسين عليهماالسلام برابر بداند؟

علم و آگاهى حضرت زهرا -آگاهى از زمان شهادت

روايت اسماء

اسماء بنت عميس، همسر جعفر طيار مى گويد:

هنگام شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام در كنار او بودم. به من فرمود:

حديث 134 ان جبرئيل اتى النبى لما حضرته الوفاة بكافور من الجنة، فسمه اثلاثا، ثلثا لنفسه، و ثلثا لعلى و ثلثا لى و كان اربعين درهما فقالت يا اسماء ايتينى ببقية حنوط والدى فضعيه عند راسى و انتظرينى هنيهة ثم ادعينى فان اجبتك و الا فاعلمى انى قد قدمت على ابى [ كشف الغمة ج 2 ص 62 و بحارالانوار ج 43 ص 186. ] (هنگام وفات پيامبر صلى الله عليه و آله، حضرت جبرئيل، مقدارى از كافور بهشتى براى رسول خدا آورد پيامبر صلى الله عليه و آله آن را سه قسمت كرد. يك قسمت آن را براى خود برداشت، و قسمت ديگر آن را به على عليه السلام و قسمت آخر را براى من گذاشت كه (وزن) آن چهل درهم بود.

اى اسماء آن مقدار كافور را بياور و كنار سرم بگذار، اندكى صبر كن و در انتظار من باش سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان كه به پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله ملحق شده ام) اسماء مى گويد: اندكى صبر كردم و آنگاه فاطمه عليهاالسلام را صدا زدم، جوابى نشنيدم، دانستم كه به ملكوت اعلى پيوسته است.

روايت سلمى

«سلمى ام بنى رافع» نقل مى كند كه:

در لحظه هاى واپسين زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام در خدمتش بودم، آبى براى غسل و شستشوى بدن خواست. فورا آماده كردم. سپس فرمود: لباسهاى تازه ى مرا بياوريد.

لباسهاى آن حضرت را آوردم، آنها را پوشيد و وارد اطاق خود شد، و در بستر استراحت رو به قبله قرار گرفت، آنگاه خطاب به من فرمود:

حديث 135 قالت: يا اماه، انى مقبوضه الان، انى قد فرغت من نفسى و انى قد اغتسلت فلا يكشفنى احد (اى مادر! من در همين لحظه، قبض روح مى شوم و به سوى پروردگارم خواهم رفت، بدرستى كه از جانم فارغ شدم. من غسل كرده ام (و با لباسهاى پاكيزه آرميدم،) پس هيچكس لباس از تن من برنگيرد) [ مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 364 و بحارالانوار ج 43 ص 183. ] پس از آن دست راست خود را زير سر نهاد، و روى به قبله آرميد و جان به جان آفرين تسليم فرمود.

آگاهى از لحظه شهادت

روايت ابن عباس

ابن عباس نقل مى كند:

حضرت زهرا عليهاالسلام در لحظه هاى واپسين شهادت، دست حسن و حسين عليهماالسلام را گرفت و به طرف قبر رسول خدا شتافت، سپس بين قبر و منبر پيامبر صلى الله عليه و آله دو ركعت نماز خواند، پس از نماز، حسن و حسين عليهماالسلام را در آغوش خود فشرد و با آنها وداع نمود و فرمود:

پدرتان على عليه السلام در حال نماز خواندن است، پيش پدر بمانيد.

آنگاه خود به سوى منزل حركت كرد، همسر جعفر طيار «اسماء» را صدا زد و فرمود:

حديث 136 قالت: لا تفاقدينى فانى فى هذا البيت واضعة جنبى ساعة، فاذا مضت ساعة و لم اخرج فنادينى، فان اجبتك فادخلى و الا فاعلمى انى الحقت برسول الله صلى الله عليه و آله (اى اسماء! جايى نمى روم، در اين اطاق ساعتى استراحت مى كنم. پس از گذشت يكساعت، اگز از اطاق بيرون نيامدم، مرا صدا كن. اگر جوابت دادم وارد شو، اما اگر پاسخى نشنيدى بدان كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله پيوسته ام (و از اين دنيا بار سفر بستم)) [ كشف الغمة ج 2 ص 62 و وسائل الشيعة ج 2 ص 31. ]

رازگوئى با همسر

حضرت زهرا عليهاالسلام در ساعات آخر زندگانى خويش با امام على عليه السلام رازى را افشا كرد، و از لحظه هاى وفات خويش خبر داد:

حديث 137 قالت: يا اباالحسن، رقدت الساعة فرايت حبيبى رسول الله صلى الله عليه و آله فى قصر من الدر الابيض، فلما رآنى قال صلى الله عليه و آله: «هلمى الى يا بنية فانى اليك مشتاق» فقلت و الله انى لاشد شوقا منك الى لقائك، فقال: «انت الليلة عندى» و هو الصادق لما وعد و الموفى لما عاهد (اى اباالحسن! در همين ساعت به خواب رفته بودم، محبوبم، رسول خدا را در قصرى از مرواريد سفيد ديدم، چون مرا ديد، فرمود: دخترم! به نزد من بشتاب كه سخت مشتاق توام، پاسخ دادم: سوگند به خدا، اشتياق من براى زيارت شما شديدتر است، در اين هنگام پدرم فرمود: تو امشب در پيش ما خواهى بود، رسول خدا آن چه وعده دهد، راست است و به آن چه عهد و پيمان بندد وفا مى كند) [ كتاب عوالم ج 11 ص 491 و بحارالانوار ج 43 ص 179 حديث 15 ]

آگاهى از شهادت حسين در كربلا

در زمزمه هاى شاعرانه، از مشكلات اقتصادى، و سپس به شهادت حضرت ابا عبدالله عليه السلام در كربلا، اشاره مى فرمايد:

حديث 138






  • 1 امسوا جياعا و هم اشبالى
    2 بكربلا يقتل باغتيا
    لقاتليه الويل مع و بال



  • اصغرهم يقتل فى القتال
    لقاتليه الويل مع و بال
    لقاتليه الويل مع و بال



1- فرزندانم ديشب را گرسنه به روز آوردند، كوچكترين آنان («حسين») در ميدان جنگ كشته مى شود.

2- در كربلا فرزندم را با حيله و تزوير شهيد مى كنند، نكبت و عذاب بر قاتلانش باد [ كتاب امالى ص 258 و كتاب عوالم ج 11 ص 588. ] .

علم بى نهايت

عمار ياسر نقل مى كند: روزى حضرت فاطمه عليهاالسلام خطاب به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

حديث 139 ادن لاحدثك بما كان و بما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامة حين تقوم الساعة ((على جان!) نزديك بيا تا اطلاع دهم، شما را از آن چه در گذشته اتفاق افتاد و آن چه در حال به وقوع پيوستن است و آن چه در آينده رخ خواهد داد. [ بحارالانوار ج 43 ص 8 و رياحين الشريعة ج 1 ص 185. ]

آگاهى از حوادث تلخ آينده

هنگام وفات غمبار رسول خدا صلى الله عليه و آله، تا سخنان پدر را شنيد كه فرمود:

براى فرزندانم گريه مى كنم «ابكى لذريتى» حضرت زهرا عليهاالسلام بشدت گريست.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دخترم گريه مكن، آرام باش!

حضرت فاطمه عليهاالسلام پاسخ داد:

حديث 140 لست ابكى لما يصنع بى من بعدك ولكنى ابكى لفراقك يا رسول الله ((پدرم) براى آن چه بعد از تو بر ما روا مى دارند، گريه نمى كنم، بلكه گريه ى من از فراق و دورى تو است اى رسول خدا!) [ امالى ج 1 ص 191 و رياحين الشريعة ج 1 ص 239. ]

اطلاع از شهادت

بعضى در مبارزه و دفاع، از آينده ى خويش بى خبرند، و گروهى نمى دانند كه سرنوشت آنها در جهاد و مبارزه به كجا مى انجامد؟ اما يگانه دخت پيامبر صلى الله عليه و آله از آينده ى دفاع و مبارزه ى خويش با خبر بود، و از شهادت خود خبر مى داد؟ روزى به امام على عليه السلام فرمود:

حديث 141 قالت: يا اباالحسن ان رسول الله صلى الله عليه و آله عهد الى و حدثنى انى اول اهله لحوقا به و لابد منه فاصبر لامر الله تعالى و ارض بقضائه (اى اباالحسن! همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله با من پيمان بسته و خبر داده است كه من اول كسى خواهم بود كه به آن حضرت مى پيوندم و گريزى از آن نيست، در برابر اوامر و فرمان و خواست خداوند بزرگ بردبار و به حكم او راضى باش.) [ صحيح ترمذى ج 13 ص 249 و صحيح بخارى ج 5 ص 21 و ج 6 ص 10. ]

علم بى نهايت

در اين موضوع رجوع شود به موضوع حديث 139.

/ 22