انواع مبارزه ى منفى - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديث 171 قالت: ما رايت كاليوم قط حضروا اسوء محضرا، تركوا نبيهم صلى الله عليه و آله جنازة بين اظهرنا و استبدوا بالامر دوننا.

(من هرگز روزى همانند امروز نديدم كه امت اسلامى زشت ترين صحنه ها را پديد آوردند، جنازه ى رسول خدا را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه ديگران را به جاى ما نشاندند). [ امالى ص 95 و الغدير ج 5 ص 372 و الامامة و السياسة ج 1 ص 12 - 14. ]

سرزنش و توبيخ پيمان شكنان

پس از خيانت دنياپرستان، و سكوت و بى تفاوتى خودپرستان ترسو، و ايجاد انحراف و سير ارتجاعى در امت اسلامى، حضرت زهرا عليهاالسلام به سرزنش خيانتكاران پرداخته و وجدانهاى خفته ى آنان را با شلاق ملامت بيدار كرد، و خطاب به مردم فرمود:

حديث 172 قالت: ويلكم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت! و قد اوصاكم رسول الله صلى الله عليه و آله باتباعنا و مودتنا و التمسك بنا (واى بر شما! چه زود به خدا و پيامبرش درباره ى ما اهل بيت، خيانت كرديد! در صورتى كه رسول گرامى اسلام به شما سفارش نمود تا از ما پيروى كنيد، ما را دوست داشته باشيد و دست از ما نكشيد). [ 1- كتاب عوالم ج 11 ص 612 و علم اليقين ج 2 ص 687. ]

افشاى عوامل مصيبتها

دختر طلحه، در يكى از روزهاى غمبار پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام رسيد، از گريه ها و ناله هاى جانكاه آنحضرت، سخت نگران شد و با شگفتى پرسيد:

فاطمه جان چه چيزى شما را اين گونه به گريه و زارى واداشته است؟ پاسخ فرمود:

حديث 173 فقالت: تساليبنى عن هنة حلق بها الطائر، و حفى بها السائر، رفعت الى السماء اثرا، و رزئت فى الارض خيرا، ان قحيف تيم، و احيول عدى، جاريا اباالحسن فى السباق حتى اذا تفريا بالجناق، اسرا له الشنآن و طوياه الاعلان فلما خبا نور الدين و قبض النبى الامين نطقا بفورهما، و نفثا بسورهما، و ادالا فدك، فيالها كم من ملك ملك انها عطية رب الاعلى للنجى الاوفى، و لقد نحلنيها للصبية السواعب عن نجله و نسلى، و انها لبعلم الله و شهادة امينه، فان انتزعا منى البلغة و منعانى اللمظة فاحتسبها يوم الحشر زلفة، و ليجدتها آكلوها ساغرة حميم فى لظى حجيم (اى دختر طلحه، آيا از مصيبت و رويداد تلخى مى پرسى كه در همه جا انتشار يافته است؟ گويا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراكنده شده، گويا پيكهاى چابك سوار بسرعت آن را به همه ى جهانيان ابلاغ كرده اند كه گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفت و تاريكى مصيبت آن زمين را فرا گرفت، (مى دانى مصيبتها چگونه شكل گرفته اند؟) از پست ترين قبائل عرب، قبيله ى «تيم» ابوبكر بن ابى قحافه، و از حيله بازترين قبائل عرب قبيله ى «عدى» عمر بن بن الخطاب، بر على عليه السلام ستم روا داشتند، پرچم مسابقه برافراشتند تا بر على عليه السلام پيشى بگيرند. چون موفق نشدند بغض و كينه ى على عليه السلام را در دل گرفتند اما پنهان داشتند.

آن گاه كه نور دين بخاموشى گرائيد و پيامبر صلى الله عليه و آله رحلت كرد، آن بغضها و كينه ها را به زبان آوردند و بر مركب آرزو سوار گشتند و ستمها روا داشتند، و «فدك» را غصب كردند، با شگفتى به «فدك» بنگريد، چه بسيار پادشاهانى كه مالك سرزمين «فدك» شدند. و هم اكنون اثرى از آنها وجود ندارد!

فدك، هديه ى الهى بود كه به پيامبرش بخشيد و رسول گرامى اسلام آن را براى تامين زندگى فرزندانم بمن سپرد، واگذارى فدك «بمن و فرزندانم» با حكم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهى جبرئيل امين صورت گرفت.

پس اگر (ابابكر و عمر) آن را با ستم غصب كردند و وسيله ى زندگى فرزندانم را قطع نمودند با ياد روز قيامت بر اين مصيبت صبر مى نمايم، و زود است كه خورندگان اموال فدك، عذاب الهى را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند.) [ امالى شيخ صدوق ج 1 ص 207 و امالى شيخ طوسى ص 117. ]

يارى طلبيدن از مهاجرين و انصار

حضرت فاطمه عليهاالسلام در تداوم مبارزات سياسى به آگاهى اجتماعى توجه كامل داشت، و وجدانهاى خفته را بيدار مى كرد.

روزى خطاب به مهاجرين و انصار فرمود:

حديث 174 قالت: يا معشر المهاجرين و الانصار انصروا الله فانى ابنة نبيكم و قد بايعتم رسول الله صلى الله عليه و آله يوم بايعتموه ان تمنعوه و ذريته مما تمنعون منه انفسكم و ذراريكم ففو لرسول الله صلى الله عليه و آله ببيعتكم (اى جماعت مهاجرين و انصار! خدا را يارى كنيد. بدرستى كه من دختر پيامبر شما هستم، در صورتى كه شما با رسول خدا بيعت كرديد كه از پيامبر و فرزندانش دفاع كنيد، همان گونه كه از خود و فرزندان خودتان دفاع مى كنيد. پس بر بيعت خود با رسول خدا استوار بمانيد). [ بحارالانوار ج 8 ص 103 و اختصاص ص 183:178. ]

سخنرانيهاى افشاگرانه

در اين موضوع رجوع شود به موضوع خ- خطبه ها. خطبه اول.

اعلان بيزارى و نفرين

مبارزه ى منفى 1 «اعتصاب سخن با ابوبكر»

انواع مبارزه ى منفى

اعتصاب در سخن گفتن با ابوبكر

پس از ماجراى زشت تهاجم به خانه ى امام على عليه السلام، و جسارتهاى فراوان درون مسجد، و غصب فدك، و بى اثر ماندن گواهى شاهدان، و مباحث استدلالى حضرت زهرا عليهاالسلام، و تداوم سياستهاى كودتايى سران سقيفه، در مبارزه ى منفى با آنان خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث 175 قالت: و الله لا اكلمك ابدا، و الله لا دعون الله عليك فى كل صلوة (سوگند بخدا از اين پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت، سوگند بخدا شكايت تو را بخداوند خواهم نمود و در هر نماز تو را نفرين خواهم كرد.) [ الغدير ج 7 ص 230 و الامامة و السياسة ج 1 ص 30:14 و اعيان الشيعة ص 318. ]

اعتصاب در سخن گفتن با ابوبكر و عمر

پس از آن كه آبها از آسياب افتاد، و هر چه خواستند روا داشتند، در روزهاى واپسين حيات دختر پيامبر صلى الله عليه و آله، براى جلب افكار عمومى، ابوبكر و عمر به فكر عيادت و دلجويى از حضرت زهرا عليهاالسلام افتادند و زبان به عذر خواهى گشودند، و فكر مى كردند كه حضرت زهراء عليهاالسلام با آنان دشمنى خصوصى دارد، ولى پاسخ قاطع را دريافت نمودند كه فرمود:

حديث 176 قالت: و الله لا اكلمكما من راسى كلمة حتى القى ربى فاشكونكما اليه بما صنعتما به وبى و ارتكبتما منى (سوگند بخدا بعد از اين با شما دو نفر حتى يك كلمه نيز سخن نمى گويم، تا به ملاقات خدا بشتابم و شكايت شما دو نفر را به خدا مى برم، و توضيح خواهم داد كه شما با خدا (و دين او) و با من چه كرديد و چه اعمالى را مرتكب شديد.) [ علل الشرايع ج 1 ص 185 و الامامة و السياسة ج 1 ص 13 و صحيح مسلم ج 2 ص 72. ]

اعتصاب در حرف زدن با عمر

پس از تهاجم به منزل على عليه السلام، و دفاع شايسته حضرت زهرا عليهاالسلام، و جرات و جسارت عمر در آتش زدن درب منزل، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:

حديث 177 قالت: يا ابابكر ما اسرع ما اغرتم على اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله؟ و الله لا اكلم عمر حتى القى الله (اى ابوبكر! چه زود كينه هاى پنهانى خود را عليه اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله ظاهر كرديد؟ سوگند به خدا تا زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت.) [ الغدير ج 7 ص 77 و الامامة و السياسة ج 1 ص 13 و بحار ج 28 ص 322، 339. ]

فلسفه ى وصيتنامه ى سياسى حضرت زهرا

همه مى پرسند:

چرا قبر فاطمه عليهاالسلام مخفى است؟ چرا مراسم كفن و دفن آن يگانه دخت پيامبر صلى الله عليه و آله، بگونه اى مخفى و پنهان برگزار شده است؟ چرا مراسم تشييع جنازه و نماز بر پيكر كوثر قرآن، بدون اطلاع مردم مدينه، غريبانه برگزار گرديد؟ و پاسخ مى شنوند كه: حضرت زهرا عليهاالسلام خود وصيت كرده بود.

مى پرسيم چرا؟ فلسفه ى وصيتنامه ى آن بزرگوار چيست؟ براى روشن شدن حقايق تاريخى، و علل و عوامل وصيتنامه ى سياسى، در تداوم خط مبارزه ى منفى حضرت زهرا عليهاالسلام، بايد متن وصيتنامه را بدقت ارزيابى كرد.

حضرت زهرا عليهاالسلام در كاغذى نوشت كه:

حديث 178 لا تصلى على امة نقضت عهد الله و عهد ابى رسول الله صلى الله عليه و آله فى اميرالمؤمنين على عليه السلام و ظلموا لى حقى و اخذوا ارثى و حرقوا صحيفتى التى كتبها لى ابى بملك فدك و كذبوا شهودى، و هم و الله جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤمنين و ام ايمن، وطنت عليهم فى بيوتهم و اميرالمؤمنين يحملنى و معى الحسن و الحسين ليلا و نهارا الى منازلهم، و اذكرهم بالله و رسوله الا تظلمونا و لا تغصبونا حقنا الذى جعله الله لنا ، فيجيبونا ليلا و يقعدون عن نصرتنا نها را فجمعوا الحطب الجزل على بابنا و اتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا... فهذه امة تصلى على؟!!

(امتى كه عهد و پيمان خدا و پيامبرش را در ولايت و رهبرى على عليه السلام شكستند و ناديده گرفتند، حق ندارند بر پيكر من نماز بگزارند، آنها كه نسبت به حق ما ظلم روا داشتند، و ارث مرا غاصبانه تصرف كردند، و سند مالكيت فدك را كه پدرم برايم نوشته بود از دست من ربودند و به آتش كشيدند، آنها كه گواهان و شاهدان مرا تكذيب نمودند، «سوگند بخدا كه گواهان من حضرت جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤمنين على عليه السلام و ام ايمن بودند» آنها كه در روز يارى و حمايت از ما در خانه هاى خود خزيدند و دست از يارى ما كشيدند امام على عليه السلام مرا همراه با حسن و حسين شب و روز براى بيدارى امت غفلت زده بخانه هاى مهاجر و انصار مى برد و من آنها را نسبت به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و حقوق الهى هشدار مى دادم و مى گفتم:

به ما اهل بيت ظلم روا مداريد، و حق مسلمى را كه خدا به ما بخشيده است، غصب نكنيد.

در تاريكى شب جواب مساعد مى دادند كه شما را يارى مى كنيم، اما در روز روشن دست از يارى ما برمى داشتند! تا آن كه به خانه ما هجوم آوردند، و با جمع آورى هيزم فراوان و آتش زدن آن خواستند، خانه را و ما را كه در آن بوديم در آتش بسوزانند.

آيا چنين امتى سزاوار است كه بر من نماز بگزارد؟!) [ ارشاد القلوب ص 263 و بحارالانوار ج 43 ص 204 و علل الشرايع ج 1 ص 176. ]

نفرين كردن به دشمن اعلان بيزارى و نفرين به ابوبكر

در اين موضوع رجوع شود به حديث 71.

شكوه از ظالمان

در اين موضوع رجوع شود به موضوع ش- شكوه ها.

مشكلات زندگى

در اين موضوع رجوع شود به موضوع س- ساده زيستى و م- معجزات - نزول غذاى بهشتى.

فاطمه و تحمل گرسنگى ها

شكوه از گرسنگى

پيامبر گرامى اسلام روزى وارد منزل فاطمه عليهاالسلام شد و فرمود:

دخترم در چه حالى و چگونه زندگى مى كنى؟ پاسخ شنيد كه:

حديث 179 قالت: انى لوجعة و انه ليزيدنى انى مالى طعام آكله.

(درد گرسنگى بى تابم كرده و هر لحظه رو به فزونى است و غذايى ندارم تا رفع گرسنگى كنم.) رسول گرامى اسلام فرمود:

«يا بنية الا ترضين ان تكونى سيدة نساء العالمين؟» (دخترم آيا راضى نيستى كه بزرگ زنان جهانيان باشى؟) قالت: يا ابة فاين مريم بنت عمران؟ فاطمه عليهاالسلام پرسيد:

(پس حضرت مريم چه مقامى دارد؟) «قال: تلك سيدة نساء عالمها و انك سيدة نساء العالمين و الله زوجتك سيدا فى الدنيا و الاخرة» فرمود: حضرت مريم بزرگ زن جهان خود بود، و تو بزرگ زنان جهانيان هستى، سوگند به خدا، تو را همسر كسى قرار داده ام كه در دنيا و آخرت از بزرگ مردان جهان است. [ حلية الاولياء ج 2 ص 42 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 323 و بحار ج 43 ص 37. ]

گرسنگى طاقت فرسا

پيامبر اسلام، يك روز صبح وارد منزل دخترش فاطمه شد، سلام كرد و فرمود: دخترم چگونه صبح كردى؟ پاسخ شنيد:

حديث 180 فقالت: و الله اصبحت وجعة و قد اضربى الجوع (سوگند به خدا صبح كردم در حالت گرسنگى شديد، بگونه اى كه گرسنگى به من زيان رسانده (و توان جسمى مرا كاسته است)) [ احقاق الحق ج 4 ص 348 و حلية الاولياء ج 2 ص 42 و الاسيتعاب ج 2 ص 750. ]

شكوه از فقر و ندارى با پدر

فاطمه عليهاالسلام مشكلات زندگى و فشار گرسنگيها را تحمل مى كرد، و هرگز با همسايگان و دوستان راز زندگى خويش را مطرح نمى فرمود، اما هرگاه كاسه ى صبرش لبريز مى شد، و درد و ضعف گرسنگى تاب و توان او را مى ربود، خدمت پيامبر مى رفت و سفره دل مى گشود.

روزى بر پدر وارد شد و عرض كرد:

حديث 181 قالت: السلام عليك يا رسول الله و الله ما اصبح يا نبى الله فى بيت على طعام و لا دخل بين شفتى طعام منذ خمس و لا لنا ثاغية و لا راغية و لا اصبح فى بيته سفة (سلام بر تو اى رسول خدا! سوگند به خدا در خانه ى على عليه السلام 5 روز است كه بدون غذا صبح كرده ام، و هرگز غذايى را در دهان نگذاشته ام، نه گوسفندى داريم و نه شترى، و نه غذايى و نه آبى) [ احقاق الحق ج 17 ص 23 و دلائل الامامة ص 3 و 4 و مناقب ص 380. ]

تحمل فقر و ندارى

روزى امام على عليه السلام فرمود:

فاطمه جان آيا غذايى موجود است كه بياورى؟ پاسخ شنيد:

حديث 182 قالت: و الذى عظم حقك ما كان عندنا منذ ثلاث الا شى ء آثرتك به (سوگند به خداوندى كه حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است كه غذاى كافى در منزل نداريم و همان مقدار ناچيز خوراكى را به شما بخشيدم و خود گرسنگى را تحمل نمودم.) امام على عليه السلام فرمود: چرا اطلاع ندادى؟ پاسخ داد:

حديث 183 قالت: كان رسول الله صلى الله عليه و آله نهانى ان اسالك شيئا فقال صلى الله عليه و آله لا تسالى ابن عمك شيئا ان جاءك بشى ء عفوا و الا فلا تساليه.

(رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا نهى فرمود كه چيزى از تو درخواست نمايم و به من سفارش فرمود:

چيزى از پسر عمويت درخواست مكن، اگر چيزى براى تو آورد بپذير و الا تو درخواست چيزى نداشته باش)[ بحار ج 14 ص 197 و احقاق الحق ج 10 ص 314 و البداية و النهاية ج 6 ص 111. ] پس از شنيدن سخنان و مشاهده ى ايثارگرى فاطمه عليهاالسلام امام از منزل خارج شد، و با وام گرفتن از دوستان، مشكلات خانواده را برطرف نمود.

تحمل كمبودهاى رفاهى

حضرت زهرا عليهاالسلام روزى در خدمت پدر از مشكلات زندگى، و كمبودهاى رفاهى، سخن به ميان آورد و فرمود:

حديث 184 قالت: انى و ابن عمى ما لنا فراش الا جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه ناضحنا بالنهار (من و پسر عمويم چيزى از وسائل رفاهى نداريم، مگر پوست گوسفندى كه شب ها بر روى آن مى خوابيم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مى دهيم).

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

«يا بنية اصبرى فان موسى بن عمران اقام مع امرأته عشر سنين مالهما فراش الا عباءة قطوانية» .

(دخترم عزيزم! صبر و تحمل داشته باش، زيرا موسى بن عمران ده سال با همسرش زندگى كرد و فرشى جز يك قطعه عباى قطوانى نداشتند.) [ سنن ابن ماجه ج 2 ص 3 و تذكرة الخواص ص 316 و ص 16 و ذخائر العقبى ص 34 و 49. ]

تحمل فشارهاى سخت زندگى

وسائل ساده ى زندگى

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روزى بر دخترش فاطمه عليهاالسلام وارد شد و از

/ 22