نقدی بر مقاله تولد و زندگی حضرت مهدی (عج) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر مقاله تولد و زندگی حضرت مهدی (عج) - نسخه متنی

سید محمد حسینی قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حوزه-2175 ،شماره ششم ،سال دوازدهم ، بهمن و اسفند 74 ، مسلسل 72

نقدي بر مقاله تولد و زندگي حضرت مهدي (عج)

سيد محمّد حسيني قزويني

سردبير محترم مجله حوزه

ضمن تقديم صميمانه‌ترين سلام و تبريك سال نو كه مقارن با ولادت هشتمين نور ولايت و كريمه اهل بيت عصمت و طهارت بود، بدين وسيله اعلام مي‌دارد كه در مجله حوزه شماره 71 - 70 مهر آبان، آذر و دي 1374، مقاله‌اي تحت عنوان «تولد و زندگي حضرت مهدي (ع)» به قلم آقاي ابوالقاسم يعقوبي آمده كه محتويات آن با رسالت نوشتار و تحقيق سازگاري ندارد و در رابطه با نقد و بررسي اجمالي آن مطالبي ارسال مي‌گردد، لطفاً دستور فرماييد در مجله ياد شده چاپ و منتشر گردد.

اولين و اساسي‌ترين تحقيق و بررسي آن است كه محقق مطالب را بي‌طرفانه بررسي و ادله هريك از عناوين را بيان كند و آن‌گاه به نقض و ابرام آنها بپردازد و در پايان، نظريه خود را همراه با دليل متقن اظهار بدارد نه آن كه از آغاز موضوعي را در ذهن بپروراند (چه درست و چه نادرست) آن‌گاه مطالبي را كه مؤيد آن است جمع‌آوري و ادلّه‌اي كه با آن منافات دارد صرف‌نظر و يا توجيه نمايد.

نويسنده محترم مقاله در آغاز موضوع «الامام لايغسّله الّا الامام» را مطرح كرده و به بررسي سند آن پرداخته و رد كرده است و پس از آن شواهدي از تاريخ و كتابهاي روايي، از راويان ضعيف، كه در كتابهاي رجالي تصريح به زنديق و ناصبي بودن آنان شده، به عنوان مخالف و منافي موضوع ياد شده، بدون تحليل سند، نقل كرده و از حديثهاي فراوان و يا صحيح که مخالف نظريه خود بود، صرف نظر مي‌كند.

و جاي شگفت آن كه در پايان به وجه جمع بين روايات و شواهد تاريخي مي‌پردازد، بدون توجه به اين كه وجه جمع، همواره بين دو دسته از روايات صحاح و معتبر جاري است.

اينك قسمتي از مطالب اين مقاله را نقل و سپس به نقد و تحليل اجمالي آن مي‌پردازيم.

نامبرده در ابتدا حديث «الامام لا يغسّله الّا الامام» را از كتاب كافي نقل كرده و آن‌گاه مي‌نويسد:

«به نظر ما در اين مسأله اشكالاتي وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم.

سه روايتي كه كليني از امام رضا (ع) نقل كرده است، قابل اعتمال نيستند؛ زيرا در سلسله سند هر سه حديث، معلي‌بن محمد بصري قرار دارد كه به نظر رجاليّون، «مضطرب الحديث و المذهب» است؛ از اين روي نمي‌شود به روايات وي اطمينان پيدا كرد. به همين خاطر، علامه مجلسي، هر سه حديث را ضعيف دانسته است.

مضمون كلّي اين روايات، ناسازگاري دارد، با آنچه براي شماري از امامان معصوم (ع) در رابطه با غسل دادن و كفن كردن و نمازگزاردن بر جنازه شريف آنان، رخ داده است.

ه امام حسين (ع) در كربلا به شهادت رسيد و امام چهارم (ع) را به اسارت بردند و نبود كه بر جنازه پدر نماز بگذارد.

ه امام رضا (ع) در طوس به شهادت رسيد و امام جواد (ع) در مدينه زندگي مي‌كرد و نبود كه آن عزيز را غسل دهد و كفن كند و بر جنازه‌اش نماز بگذارد.

ه امام موسي كاظم (ع) در بغداد شهيد شد و امام رضا (ع) در مدينه بود «نبود كه پيكر آن عزيز را غسل دهد و كفن كند و بر آن نماز بگزارد.»

روايات اختصاص غسل امام به امام:

اولاً: موضوع اختصاص غسل معصوم به معصوم، منحصر به اين سه حديث از كتاب كافي نيست؛ بلكه در كتابهاي متعدد، اين موضوع با تعبيرهاي مختلف، همراه با نظريه علما و فقهاي بزرگ شيعه آمده است كه بررسي دقيق آن فرصت ديگري مي‌طلبد، در اين مختصر به نمونه‌اي از احاديث و نظريه چند تن از پرچمداران بزرگ فقه و حديث مي‌پردازيم:

از وصاياي رسول اكرم (ص) اين است كه:

«يا علي! لايلي غسلي و تكفيني غيرك.»

در قضيه حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا (ع) روايات متعدد است كه وصيت كرد: مراسم غسل، كفن و دفن و او را حضرت امير (ع) انجام دهد:

«اوصيك ان لا يلي غسلي و كفني سواك.»

امام صادق (ع) پس از نقل قضيه غسل صديقه طاهره (ع) توسط حضرت امير (ع) مي‌فرمايد:

«فانّها صديقة و لم يكن يغسّلها الّا صدّيق، أما علمت أنّ مريم لم يغسّلها الّا عيسي.»

فقهاء در بحث غسل ميت، در جواز غسل مرد به همسر خود، اين روايت را نقل كرده و تمسّک جسته‌‌اند. در قضيه آمدن حضرت سجاد (ع) از زندان عبيدالله بن زياد به كربلا و آمدن حضرت رضا (ع) از مدينه به بغداد جهت انجام مراسم پدران بزرگوار خويش، كشي در رجال خود طيّ روايتي نقل مي‌كند كه عليّ ‌بن ابي حمزة (به عنوان اعتراض) به امام رضا (ع) عرضه داشت: در رواياتي كه از پدران شما به ما رسيده، آمده است كه:

«انّ الامام لايلي امره الّا امام مثله.»

مراسم (غسل و كفن و نماز) امام بايد توسط امام مانند آن، انجام گيرد.

حضرت پرسيد: آيا امام حسين (ع) امام بود يا نه؟

پاسخ داد: آري امام بود.

حضرت پرسيد: بعد از شهادت حضرت، فرزند او امام سجاد (ع) در زندان عبيدالله بن زياد گرفتار بود، پس چه كسي مراسم نماز و دفن او را انجام داد؟

پاسخ داد:

«خرج و هم كانوا لايعلمون حتي ولي أمر أبيه ثمّ انصرف.»

امام سجاد (ع) بدون آنكه مأمورين حكومتي متوجه شوند، از زندان به كربلا آمد و پس از انجام مراسم نماز و دفن پيكر پاك پدر بزرگوار خود، به زندان بازگشت.

حضرت فرمود:

«انّ هذا الذي أمكن عليّ بن الحسين (ع) أن يأتي كربلا فيلي أمر أبيه، فهو يمكن صاحب هذا الامر أن يأتي بغداد و يلي أمر أبيه.»

آن خداوندي كه به امام سجاد (ع) اين قدرت را عنايت فرمود كه براي انجام مراسم پدر بزرگوار خويش از زندان به كربلا بيايد، به من هم اين قدرت را عطا فرمود كه براي انجام مراسم بر پيكر پاك پدرم از مدينه به بغداد بيايم.

در قضيه غسل بر بدن مطهر حضرت سجاد (ع)، امام باقر (ع) مي‌فرمايد:

از وصاياي پدرم اين بود كه فرمود:

«يا بنّي! اذا أنا متّ فلايلي غسلي غيرك فانّ الامام لا يغسّله الّا امام بعده.»

فرزندم! پس از درگذشت من، كسي جز تو مراسم غسل مرا به عهده نگيرد؛ چون غسل امام معصوم بايد توسط امام بعد از آن انجام گيرد.

عين همين قضيه را امام كاظم (ع) در رابطه با مراسم پدر گرامي خويش نقل مي‌كند.

در رابطه با نماز بر پيکر پاك و مقدس امام صادق (ع) مي‌فرمايد:

مراسم غسل و كفن و حنوط و دفن، حضرت ولي‌عصر - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - توسط حضرت سيد الشهداء انجام مي‌گيرد.»

آن‌گاه مي‏‌فرمايد:

«و لايلي الوصيّ الاّ الوصيّ.»

مراسم وصي معصوم بايد به وسيله وصيّ معصوم انجام گيرد.

نظريه پرچمداران فقه حديث:

علامه مجلسي تحت عنوان «الامام لا يغسّله و لا يدفنه الاّ امام» اين موضوع را قطعي و مسلّم گرفته و در ابتداي باب مي‌نويسد:

«سيأتي في أخبار موسي‌بن جعفر (ع) أنّ الرضا (ع) حضر بغداد و غسّله و كفّنه و دفنه صلّي الله عليهما.

وفي خبر ابي الصلت الهروي في باب شهادة الرضا (ع) انّه حضرالجواد (ع) لغسله و كفنه والصلاة عليه.»

در تاريخ حضرت كاظم (ع) خواهد آمد كه حضرت رضا (ع) براي غسل و كفن و دفن پيكر پاك حضرت كاظم (ع) در بغداد حضور يافت.

و همچنين حضرت جواد (ع) براي انجام مراسم بر بدن مطهر پدر بزرگوارش به طوس آمد.

تا آن جا كه مي‌نويسد:

و سيأتي في باب تاريخ موسي أخبار كثيرة دالّه علي حضور الرضا (ع) عندالغسل.

و آن‌گاه دو روايت از اختصاص و كتاب كافي كه دلالت بر غسل ملائكه بر پيکر مقدس حضرت كاظم (ع) دارد نقل و آنها را حمل تقيه نموده و مي‌نويسد:

«لعلّ الخبرين محمولان علي التقيّة، أمّا من اهل السنّه او من نواقص العقول من الشيعة.»

آن‌گاه مي‌نويسد: وانگهي حضور ملائكه با حضور امام هيچ‌گونه منافاتي ندارد.

صاحب وسائل بعد نقل حديث: «انّ علي بن الحسين (ع) أوصي أن تغسله امّ ولد له اذا مات فغسّلته».

مي­نويسد:

«المرويِّ في أحاديث كثيره أنّ الامام لا يغسّله الاّ امام، فمعني الوصيّة هنا المساعدة علي الغسل و المشاركة فيه.»

در احاديث زيادي آمده كه غسل امام را جز امام انجام نمي‌دهد. و اين كه امام سجاد (ع) وصيت كرده او را كنيز فرزند دارش غسل دهد به معناي كمك و مساعدت در امر غسل است.

صاحب حدائق مي‌نويسد:

«تحقّق عندنا من أنّ الامام لا يغسّله الاّ امام مثله فلابدّ من تأويل الخبر المذكور إمّا بحمله علي التقية … او بحملها (الوصيّة) علي المعاونة.»

در نزد ما شيعه مسلم است كه غسل امام را جز امام عهده‌دار نخواهد بود و اين حديث يا بر تقيه و يا بر مساعدت، بايد حمل شود.

صاحب جواهر بعد از نقل حديث ياد شده مي‌نويسد:

«ولعلّه لا ينافي ما دلّ علي أنّ الصدّيق لا يغسّله الا صدّيق.»

اين حديث منافات و ناسازگاري ندارد با آنچه كه دلالت مي‌كند صدّيق را جز صدّيق، نبايد غسل دهد.

شيخ انصاري مي‌نويسد:

«لما ثبت أنّ الامام لا يغسّله الاّ امام … .»

اين ثابت است كه امام را نبايد جز امام، غسل دهد.

حاج آقارضا همداني مي‌نويسد:

«لما روي في‌الاخبار المستفيضة، من أنّ الصدّيق لا يغسّله الاّ صدّيق.»

در اخبار مستفيض و متعدد آمده: غسل صدّيق را جز صدّيق نبايد عهده‌دار شود.

حضرت آيت‌الله العظمي خوئي مي‌نويسد:

«لما ورد في غير واحد من الروايات من أنّ المعصوم لا يغسّله الاّ معصوم مثله.»

در روايات بسيار وارد شده كه: معصوم را نبايد جز معصوم غسل دهد.

و پس از نقل توجيه صاحب وسائل و صاحب حدائق بر حديث يادشده مي‌نويسد:

«و هذه المناقشة جيّدة جدّاً و قد تقدّم في أخبار تغسيل علي، فاطمة - عليها السلام - من أنّها صدّيقة والصدّيق لا يغسّلها الاّ صدّيق.»

فقيه و فاضل دربندي نيز پس از نقل اقوال در قضيه غسل و دفن پيكر مطهر حضرت سيدالشهدا (ع) مي‌نويسد:

«فان الامام لايلي امره الاّ الامام و يدلّ عليه ما رواه ابوعمرو الكشي».

آن‌گاه عبارت حضرت رضا (ع) را از رجال‌كشي (كه قبلاً گذشت) نقل مي‌كند.

علامه توانا سيد شبّر، پس از نقل سخناني از سيّد مرتضي مبني بر لازم نبودن غسل امام توسط امام، مي‌نويسد:

«ولا يخفي ما فيه من‌الوهن والقصور؛ فانّ استبعاد مثل هذه الاشياء بالنسبة اليهم (ع) مع ما صدر منهم من‌الكرامات الظاهرة والمعجزات الباهرة في غاية البعد.»

پيمودن امام (ع) مسير ميان مدينه و طوس و يا مدينه و بغداد و حضور يافتن براي انجام مراسم غسل و كفن و دفن پيكر پاك پدر بزرگوار خويش يك امر ممكن بوده و انكار آن بي‌پايه و كوته‌نظري است و با توجه به معجزات و كرامات قطعي كه از آنان صورت گرفته، نپذيرفتن اين امر، دور از حقيقت است.

رد كردن احاديث (نشانگر حضور ائمه (ع) براي مراسم غسل كفن و نماز پدران گرامي خويش)، با استناد به امور بي‌اساس و ضعيف جرات بزرگي مي‌خواهد.

تا آن جا كه مي‌نويسد:

«اين كه يك جسم مسير طولاني را در اندك زمان بپيمايد، دور از واقعيت نيست؛ چون قضيه انتقال جسم مقدس نبي مكرم (ص) از مكّه به بيت‌المقدس و از آن‌جا به مكّه و همچنين معراج جسماني حضرت به آسمانها و سدرة‌المنتهي تا «قاب قوسين او ادني» چيزي است كه قرآن به آن گواهي مي‌دهد».

بررسي اعتبار معلي بن محمد:

در مقاله ياد شده، عبارت نجاشي در رابطه با معلي بن محمد ناقص نقل شده و اين با حفظ امانت در نوشتار سازگاري ندارد و جمله «و كتبه قريبة» كه نشانگر نظريه نجاشي نسبت به كتابها و حديثهاي معلي بن محمد است ذكر نگرديده است.

و جمله «مضطرب الحديث و المذهب» هيچگونه دلالت بر عدم وثاقت راوي و تضعيف احاديث او ندارد بلكه معنايش اين است كه در نقل روايت دقتهاي لازم را بكار نمي‌بسته.

فقيه فرزانه و رجالي توانا، حضرت آيت الله العظمي خويي (ره) پس از نقل عبارت نجاشي مي‌نويسد:

«و أمّا قول‌النجاشي من اضطرابه في الحديث والمذهب، فلايكون مانعاً عن وثاقته، أمّا اضطرابه في المذهب، فلم يثبت كما ذكر بعضهم و علي تقدير الثبوت، فهو لا ينافي الوثاقة، و أمّا اضطرابه في‌الحديث، فمعناه: أنّه قد يروي ما يعرف و قد يروي ماينكر، و هذا أيضاً لاينافي الوثاقة، و يؤكّد ذلك قول النجاشي «وكتبه قريبه».

وأمّا روايته عن‌الضعفاء علي ما ذكره ابن الغضايري، فهي أيضاً علي تقدير ثبوتها لا تضرّ بالعمل بما يرويه عن‌الثقات؛ فالظاهر انّ الرجل معتمد عليه.»

نويسنده مقاله كه براي تضعيف معلي بن محمد، به قول علامه مجلسي استناد كرده، كه اي كاش به كتاب رجالي علامه «الوجيزة» مراجعه مي‌كرد و مي‌ديد كه درباره او مي‌نويسد:

«ولعلّه لا يضرّ في‌السند؛ لكونه من مشايخ الاجازه.»

همو، در بحارالانوار، موضوع «الامام لا يغسّله الاّ الامام» را قطعي و مسلّم گرفته و هرگونه روايت برخلاف آن را حمل بر تقيه مي‌كند.

و وحيد بهبهاني در حاشيه خود بر منهج‌المقال، از جدّ خود محمد تقي مجلسي نقل مي‌كند كه فرموده:

«لم نطّلع علي خبر يدلّ علي اضطرابه في‌الحديث والمذهب.»

از فقيه عاليقدر و استاد بلامنازع فنّ رجال، حضرت آيت‌الله العظمي شبيري زنجاني، درباره معلي بن محمد پرسيدم، پاسخ دادند:

«من او را ثقه مي­دانم و به روايتش عمل مي‌كنم و جمله «مضطرب الحديث» در كلام نجاشي منافات با وثاقت او ندارد و معناي آن اين است كه: بعضي از احاديث وي از نظر متن قابل قبول نيست و منشأ آن عدم وثاقت وي نيست؛ بلكه از اين بابت است كه او از افراد غير ثقه نقل حديث مي‌كند و بايد احاديثي را كه وي نقل مي‌كند مورد بررسي قرار گيرد، و عبارت نقل از غير ثقه، درباره احمد بن محمدبن خالد و پدر وي با وثاقت هر دو، نيز آمده است.

مرحوم كليني كه متخصص در رجال و حديث است، كتاب كافي را مملوّ از احاديث معلّي بن محمد ساخته و اين دليل بر اعتماد كليني بر اوست.»

نماز بر پيكر پاك حضرت امام مجتبي (ع):

در مقاله آمده: بنا بر نقلي، هنگامي كه امام حسن مجتبي (ع) از دنيا رفت، سعيدبن العاص، كه امير و والي مدينه بود، براي نماز بر امام حسن (ع) آماده شد. امام حسين (ع) نيز حضور داشت و به وي فرمود:

«تقدّم فلو لا السنّه لما قدّمتك».

جلو بايست، اگر سنّت و روش خلفا اين نبود تو را پيش نمي‌انداختم.

اين قضيه در مقاتل الطالبين / 56 و شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد، ج 16 / 61 از جويرية بن اسماء نقل شده است.

او نه تنها در كتابهاي رجالي توثيق نشده؛ بلكه در بعضي از روايات، سخن از گمراهي و بي‌ديني او به ميان آمده؛ همان‌گونه كه در رجال‌كشي، وارد شده: جويرة بن اسماء در يك مجلسي، به سخنان امام صادق (ع) ايراد گرفته و اعتراض مي‌كند، حضرت مي‌فرمايد:

«دعنا من تهيك هذا».

اين تكبّر و گمراهي را كنار بگذار.

پس از بيرون رفتن جويره از مجلس، حضرت صادق (ع) فرمود:

«امّا جويرة، فزنديق لايفلح أبداً.»

جويره ملحد و كافري متظاهر به اسلام است كه روي رستگاري را نخواهد ديد.

و به همين جهت علامه حلّي و ابن داود، او را در بخش دوم رجال كه اختصاص به روات ضعيف دارد، ذكر نموده‌اند.

نماز بر جسم مطهّر حضرت كاظم (ع)

او مي‌نويسد:

«امام كاظم (ع) در بغداد شهيد شد و امام رضا (ع) در مدينه بود و نبود كه پيكر آن عزيز را غسل دهد و كفن كند و بر آن نماز بگزارد.»

تا آن‌جا كه مي‌نويسد:

«بر جنازه امام كاظم (ع) سندي شاهك نماز گزارد.»

كمال‌الدين / 38؛ عيون اخبار الرضا، ج 1 / 98.

ناقل قضيه در كمال‌الدين و عيون، عمروبن واقد قرشي مولي آل ابي سفيان است كه از روات عامّه است و در كتابهاي رجالي شيعه نشاني از شرح حال او نيست و علماي رجال اهل سنّت نيز وي را به شدّت تضعيف كرده‌اند.

بخاري درباره او مي‌نويسد:

«منكر الحديث، قال ابومسهر: ليس بشيء.»

ابوحاتم مي‌نويسد:

«ضعيف، منكرالحديث.»

ابن حاتم مي‌نويسد:

«كان ممّن يقلّب الأسانيد و يروي المناكير عن‌المشاهير، فاستحقّ الترك.»

سندها را وارونه مي‌كرد و روايات منكر و غيرقابل قبول را از شخصيتهاي مشهور و شناخته شده نقل مي‌كرد، پس شايسته است كه روايات او كنار گذاشته شود و مورد استناد قرار نگيرد.

ابن حجر عسقلاني مي‌نويسد:

«متروك.»

شيخ صدوق در عيون، در دو صفحه بعد، از همين راوي نقل كرده كه:

«امام كاظم (ع) سه روز قبل از وفاتش به مسيّب فرمود: من عزم سفر به مدينه جدّم رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم دارم تا وصيتهاي لازم را به فرزندم علي بنمايم.

مسيّب مي‌گويد: تمام درها بسته است و مأمورين زندان، مراقب هستند.

حضرت مي‌فرمايد: اي مسيّب! گويا يقين تو درباره خدا و ما اهل بيت ضعيف است. من همان نام بزرگ خداوند را كه آصف‌بن برخيا خواند و تاج و تخت بلقيس را در كمتر از يك چشم به هم زدن، نزد سليمان آورد، مي‌خوانم و در مدينه به ديدار فرزندم مي‌روم.

مسيّب گويد: ديدم كه حضرت بعد از خواندن دعايي، در جايگاه خويش نيست و پس از مدّتي حضرت برگشت و با دست خود، زنجير را به پاي خويش بست و خدا را سپاس به جاي آوردم كه بدين وسيله ايمان مرا نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت فزوني بخشيد.

مسيّب مي‌گويد حضرت كاظم (ع) در شب شهادتش به من فرمود: «يا مسيّب! إنّ هذا الرجس، السندي بن شاهك، سيزعم أنّه يتولّي غسلي و دفني، هيهات! هيهات! أن يكون ذلك أبداً.

اي مسيّب! سندي بن شاهك اين مرد پليد، چنين مي‌پندارد كه مراسم غسل و دفن مرا او عهده‌دار خواهد بود، هرگز اين چنين نخواهد شد.

مسيّب مي‌گويد: يك لحظه شخصي را ديدم كه شبيه‌ترين افراد به حضرت كاظم (ع) در كنار حضرت نشسته و به ذهنم رسيد كه او حضرت رضا (ع) است.

به خدا سوگند! تمام مراسم غسل و دفن حضرت را فرزند گرامش انجام داد و دست سندي بن شاهك و مأمون به بدن مقدس حضرت نرسيد، ، گرچه چنين مي‌پنداشتند.»

مراسم پيكر پاك حضرت رضا (ع):

مي­نويسد:

«امام رضا (ع) در طوس به شهادت رسيد و امام جواد (ع) در مدينه زندگي مي‌كرد و نبود كه آن عزيز را غسل دهد و كفن كند و بر جنازه‌اش نماز بگزارد … امام رضا (ع) را به دستور مأمون غسل دادند و او بر جنازه آن حضرت نماز گزارد.»

عيون اخبار الرضا: 2 / 267

ناقل روايت، هرثمة بن اعين است كه در كتابهاي رجال توثيق نشده و مرحوم تستري بعد از نقل همين روايت از عيون مي‌نويسد:

«و بالجملة: خبر الوفاة رواية علي خلاف الدراية.»

و جالب اين كه روايت قبل از اين، از ابوصلت هروي است

كه نجاشي درباره او مي‌گويد:

«ثقة، صحيح‌الحديث، له كتاب وفاة الرضا (ع).»

و کشي مي­گويد:

«نقي الحديث ... و لم ير منه الکذب». و «ثقة مأمون علي الحديث.»

خويي مي‌نويسد:

«لا اشكال في وثاقته و لعلّها من المتسالم عليه بين المؤالف و المخالف، ولم يضعّفه الاّ الشاذ من العامّه.»

و همچنين راويان قبل از ابوصلت نيز از رجال شناخته شده و مورد وثوق هستند.

در اين روايت ابوصلت نقل مي‌كند كه:

پس از آن كه حضرت رضا (ع) توسط مأمون مسموم شد، به خانه آمد و درها را بست و در رختخواب خويش آرميد، آن‌گاه در ميان منزل جواني را مشاهده كردم كه شبيه‌ترين افراد به امام رضا (ع) بود.

به وي گفتم:

من اين دخلت و الباب مغلق؟

تمام درها بسته بود و از كجا وارد شديد؟

فرمود:

الذي جاء بي من المدينه في هذا الوقت، هوالذي ادخلني الدار و الباب مغلق.

آن خداوندي كه مرا در اين لحظه از مدينه به طوس آورد، درهاي بسته را هم برايم گشود.

به او گفتم: شما كي هستيد؟

فرمود:

أنا حجة الله عليك يا با الصلت، أنا محمدبن علي، ثم مضي نحو أبيه (ع).

من حجت پروردگار بر تو و محمدتقي فرزند حضرت رضا (ع) هستم و سپس به طرف پدر بزرگوار خويش رفت.

آن‌گاه اباصلت، قضيه انجام مراسم غسل را كه توسط حضرت جواد (ع) صورت گرفته است نقل مي‌كند.

نماز بر پيكر پاك حضرت جواد (ع) :

نويسنده مقاله مي‌نويسد:

«واثق بالله بر پيكر امام جواد (ع) نماز گزارد.»

بحارالانوار: 50 / 12

اين قضيه را مرحوم علامه مجلسي در بحار از مروج‌الذهب نقل و ردّ كرده است:

«كون شهادته (ع) في ايام خلافة الواثق مخالف للتواريخ المشهورة؛ لانّهم التّفقوا علي أنّ الواثق بويع في شهر ربيع الاول سنة سبع عشرين و مأتين و لم يقل أحد ببقائه الي ذلك الوقت، لكن ذكر هذا القول: المسعودي في مروج‌الذهب حيث قال اولاً: في سنة تسع عشره و مائتين:

قبض محمدبن علي‌بن موسي (ع) لخمس خلون من ذي‌الحجّه و صلّي عليه‌الواثق و هو ابن خمس و عشرين سنة …»

وقوع شهادت حضرت جواد (ع) در دوران خلافت واثق كه مسعودي در كتاب «مروج الذهب» ذكر كرده، مخالف با تمام تاريخهاي مشهور است. زيرا مورخان همگي بر اين عقيده‌اند كه واثق در ربيع‌الاول سال 227 هجري قمري به كرسي خلافت نشست و هيچ يك از آنان ننوشته‌اند كه امام جواد (ع) تا اين زمان زنده بوده است.

نماز بر پيكر مطهّر حضرت عسكري (ع) :

در مقاله آمده :

«ابوعيسي، فرزند متوكّل، عهده‌دار نماز بر پيكر امام حسن عسكري شد.»

اصول كافي : 1 / 505

ناقل قضيّه، احمدبن عبيدالله بن خاقان است. كه از طرف دولت بني‌عباس، حاكم قم بود و از بدترين نواصب و از دشمنان سرسخت اهل بيت عصمت و طهارت بود كه كليني در صدر همين حديث، درباره او مي­نويسد:

«كان شديد النصب.»

و شيخ مفيد مي‌نويسد:

«كان من انصب خلق الله و اشدّهم عداوة.»

و شيخ صدوق نقل كرده:

«كان من انصب خلق الله و اشدّهم عداوة لهم {آل ابي طالب}.»

مامقاني مي‌نويسد:

«الرجل من الضعاف بلاشبهة.»

اين بود خلاصه آنچه كه در تحليل بخشي از مقاله ياد شده تقديم گرديد. و با توجه به روايات متعدد و نظريه فقها و محدثان نامدار شيعه ثابت شد كه مراسم غسل و نماز امام اختصاص به امام معصوم بعدي دارد و اين موضوع مسلم و قطعي و تقريباً شبيه ضروريتهاي غيرقابل انكار درآمده است.

و سخناني كه در رابطه با انجام مراسم غسل و نماز توسط غير معصوم در تاريخ نقل شده بي‌اساس و بي‌پايه است و بر فرض صحّت نيز، هيچ گونه منافات و ناسازگاري با احاديث و اقوال بزرگان ندارد، زيرا نماز صحيح و درست همان است كه توسط معصوم انجام گرفته و نماز غيرمعصوم حالت صوري و تشريفاتي داشته است، همان گونه كه در قضيه رسول گرامي (ص) پس از آن كه مراسم غسل و كفن و نماز توسط حضرت امير (ع) انجام پذيرفت مردم دسته‌دسته آمدند بر پيكر پاك و مطهّر حضرت نماز گزاردند.

پس بنابراين عبارت نويسنده مقاله در صفحه 40:

«مضمون كلي اين روايات، ناسازگاري دارد، با آنچه براي شماري از امامان معصوم (ع) در رابطه با غسل دادن و كفن كردن و نماز گزاردن بر جنازه شريف آنان، رخ داده است».

و همچنين عبارت ديگر او در صفحه 45:

«بدين سان مي‌يابيم كه با بررسي سند و دلالت روايات مربوط به غسل امام معصوم به وسيله امام معصوم و در نظر گرفتن قرائن و شواهد تاريخي كه بدان اشاره كرديم در حدّي نيستند كه مبناي اعتقادي غيرقابل تغييري را به وجود آورند، از اين روي كليّت اين سخن را كه امام معصوم را جز امام معصوم غسل نمي‌دهد و يا جز او بر وي نماز نمي­گزارد نمي‌توان پذيرفت.»

كاملاً بي‌اساس و بي‌پايه و برخلاف تحقيق است.

و در پايان توجه به اين نكته ضرورت دارد: كه آيا امروز در موقعيّتي كه از هر طرف لبه تيز شمشير دشمنان اسلام و انقلاب متوجه مكتب حماسه‌آفرين شيعه شده و مخالفان ما به دنبال به دست آوردن (به قول) خود نقاط ضعفي هستند كه براي سركوبي ما بهره‌برداري كنند و مقدسات مذهبي را به استهزا بگيرند، طرح اين گونه مسائل آن هم غير محققانه و نقل يك جانبه مطالب اگر چه ناآگاهانه باشد، خدمت به دشمن و خيانت به شيعه نيست.

به تعبير يكي از اساتيد بنام و فقهاي فرزانه حوزه علميه قم، اصلاً طرح اين مسائل چه لزومي دارد؟

چرا با عاطفه‌هاي پاك مردم بازي كنيم، همين عاطفه‌ها بود كه چهارده قرن شيعه را در صحنه نگه داشته، همين عاطفه‌ها بود كه در دوران جنگ تحميلي مردم را به جبهه­ها كشاند و حماسه‌ها آفريد. علت اينكه فلاسفه تاكنون نتوانسته‌اند كاري بكنند، چون با عاطفه‌ها كاري نداشتند، وانگهي ما معتقديم كه فرزندان ائمه (ع) هركدام مي‌توانند در عالم هستي تصرفاتي انجام دهند تا چه رسد به خود ائمه و يا آمدن امام جواد (ع) از مدينه به طوس و امثال آن، از مسائل عادي براي آن بزرگواران است.

بهتر اين است بجاي پرداختن به اينگونه مسائل، به موضوعات مختلفي كه در زمينه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي كه جامعه به آن نياز ضروري دارد، بپردازيم.

/ 1