پاسخ اشكال - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ اشكال

ترجمه

آنچه محال است آن است كه شىء واحد به حمل شايع، هم جوهر باشد هم عرض. اما جوهر ذهنى به حمل اولى، جوهر است و به حمل شايع، عرض. پس محالى پيش نخواهد آمد.

شرح

مسأله اختلاف حمل اولى و حمل شايع مسأله اى است كه گره گشاى بسيارى ازمشكلات فلسفى است. قبل از صدرالمتألهين شروط لازم در تناقض را هشت وحدت مى دانستند، ولى صدرالمتألهين علاوه بر وَحَدات ثمانيه وحدت حمل را هم به آنها افزود. يعنى اگر در جايى تناقض بخواهد، تحقق پيدا كند علاوه بر وحدات ثمانيه بايد وحدت حمل هم موجود باشد. بدين معنا كه اگر يكى از دو نقيض به حمل اولى و ديگرى به حمل شايع موجود بود، تناقض محقق نخواهد شد. فى المثل، در ما نحن فيه جوهرِ معقول و متصوّر، در ذهن مانند انسان، به حمل اولى، جوهر خواهد بود و به حمل شايع، عَرَض. پس به دليل دوگانگى حمل، اجتماع مقولتَين در ماهيت واحده پيش نخواهد آمد.

توضيح اين كه: در حمل اولى همانطور كه گفتيم حمل مفهوم بر مفهوم است (اتحاد دو مفهوم) و عنايتى به وجود و عدم آن مفهوم نيست. در اين حمل فقط مى خواهيم محمول را عين موضوع از نظر معنا و مفهوم بدانيم و انفكاك آن دو را محال، مانند «الانسان انسان» و «الجوهر جوهر». بديهى است كه وقتى ماهيت جوهر ذهنى را ـ كه بهره آن از جوهريّت در نام و اسم است و نه بيشتر ـ تصور كرديم، خوب به حمل اولى ـ كه حمل مفهوم بر مفهوم است و بنابراين حمل، هر چيزى خودش، خودش هست نه غير آن ـ جوهر ذهنى هم جوهر است نه غير آن.

اما به حمل شايع كه عبارت باشد از اتحاد دو مفهوم متغاير در مرتبه وجود آن جوهر معقول، چون قائم به نفس و به عنوان عرَض موجود است، عرض خواهد بود. پس مى توانيم بگوييم «الجوهر الذهنى عرضٌ». و اين جمله، حمل شايع است; يعنى دو مفهوم متغاير را در مقام وجود، متحد كرده است. موضوع و محمولى كه هر كدام معناى خاص به خود را دارند با هم وجوداً يكى شده اند.

بر اساس توضيحات فوق اگر يك ماهيت به اعتبار يكى از دو حمل، جوهر و به اعتبار حمل ديگر، عرَض شد، محالى رخ نخواهد داد. و با اين جواب (دوگانگى حمل) ساير اشكالاتى را كه متعاقباً مطرح مى كند دفع خواهند كرد.

متن

وإشكال ثان، وهو أنّ لازم القول بالوجود الذهنىّ أن يكون الجوهر المعقول جوهراً نظراً إلى انحفاظ الذاتيّات، والعلم عندهم من الكيفيّات النفسانيّة، فالمعقول من الجوهر مندرج تحت مقولة الجوهر وتحت مقولة الكيف. وهو محال، لأدائه إلى تناقض الذات لكون المقولات متباينة بتمام الذات. وكذا إذا تعقلنا الكمّ ـ مثلا ـ كانت الصورة المعقولة مندرجة تحت مقولتى الكمّ والكيف معاً، وهو محال. وكذا إذا تعقلنا الكيف المبصر ـ مثلا ـ كان مندرجاً تحت نوعين من مقولة الكيف وهما الكيف المحسوس والكيف النفسانىّ.

وجه الاندفاع أنّه كيف نفسانىّ بالحمل الشائع، فهو مندرج تحته. وأمّا غيره من المقولات او أنواعها فمحمول عليه بالحمل الأوّلىّ، وليس ذلك من الاندراج فى شىء.

/ 337