وجود ذهنى حاكى از خارج - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجود ذهنى حاكى از خارج

ترجمه

مطلب دوم، وجود ذهنى چون ذاتاً در قياس با خارج از ذهن هست و به خودى خود، حكايت از ماوراى خويش (خارج) مى كند، محال است كه براى ماهيتى باشد بدون آنكه براى آن مصداق خارجى حقيقى ـ مانند ـ ماهيات حقيقى كه منتزع از وجودات خارجى هستند ـ يا وجود فرضى ـ مانند مفاهيم غير ماهوى كه ذهن با استمداد از ساير معلومات مى سازد ـ باشد.

(فى المثل در صورت وجود فرضى دادن به ماهيات) ذهن تصور مى كند مفهوم عدم را و براى

1 . از ويژگيهاى ذهن، مفهوم سازى است، لكن گاهى برخى از مفاهيم همانطور كه ذكر شد مصداق خارجى ندارند. لذا ذهن براى ساختن چنين مفاهيمى از يك سلسله مفاهيم ديگر كه وجود خارجى دارند استمداد مى كند. مثلا ما مفهوم بصر و سمع را درك مى كنيم و در خارج براى آنها مصداق، وجود دارد. سپس عدم سمع و عدم بصر را كه مفاهيم عدمى هستند با استمداد از ملكه وجود بصر و سمع، فهم مى كنيم. در واقع عدم سمع و بصر، عدم ملكه بوده و براى عدم ملكه نوعى وجود ذهنى هست. پس با استمداد از سمع و ملكه بصر به عدم سمع و بصر پى مى بريم. و هكذا با استمداد از فهم وجود به نقطه مقابل آن، يعنى عدم منتقل مى شويم.

نكته ديگر آنكه مفاهيم اعتبارى، يعنى مفاهيمى كه در خارج مصداق ندارند، مانند عدم، اجتماع ضدين و نقيضين و امثال آن، حد منطقى ندارند. لذا براى آنها جنس و فصل، وجود ندارد، كه اگر مى داشت طبيعةً در قلمرو ماهيات واقع مى شدند، نه مفاهيم.

2 . ماهيات حقيقى ماهياتى هستند كه در دو ظرف خارج و ذهن متحقق مى شوند.در اينجا تذكر اين نكته لازم است و آن اينكه نسبت ميان ماهيت و مفهوم چه نسبتى است؟

نسبت ميان مفهوم و ماهيت، عام و خاص من وجه است. ماهيت انسان در خارج، ماهيت هست اما ديگر مفهوم نيست، بلكه مصداق مفهوم است. همين ماهيت در ذهن همانطور كه ماهيت است مفهوم و معقول هم هست، اين محل اجتماع مفهوم و ماهيت است. و گاهى يك چيز مانند عدم، اجتماع ضدين و نقيضين و ... در ذهن، مفهوم هستند، ولى چون مصداق در خارج ندارند ماهيت نيستند. پس، نسبت ميان مفهوم و ماهيت عام و خاص من وجه هست، كه دو مورد افتراق و يك مورد اجتماع دارند. آن مفهوم، يك ثبوت فرضى در نظر مى گيرد كه حكايت مى كند (لفظ عدم) از آن مفهوم، به سبب تصور و ثبوتى كه براى آن مفهوم قائل شده است.

/ 337