برابرى محمولات فلسفه با موضوع آن - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برابرى محمولات فلسفه با موضوع آن

ترجمه

ثانياً چون كه موضوع فلسفه (موجود بما انه موجود) فراگيرترين چيزها است، و براى چيزى كه خارج از آن هست ثبوت و تحققى نيست، و چيزى كه خارج از وجود باشد ثبوتى ندارد، لذا محمولاتى كه در فلسفه ثابت مى شوند يا نفس موضوع هستند، مانند «هر موجود از آن جهت كه موجود است، واحد است، يا بالفعل است» (واحد و بالفعل به معناى عام) زيرا واحد گرچه از نظر مفهوم، غير از مفهوم موجود است لكن از نظر مصداق و خارج، مساوى با موجود مى باشد. و اگر وحدت مصداقاً غير از وجود و خارج از آن باشد، قطعاً هيچ و باطل خواهد بود. (وقتى هيچ و باطل باشد) براى موجود ثابت نخواهد بود. و همچنين است فعليت براى وجود.

و يا آنكه محمول، مساوى با موضوع نيست، بلكه اخص از آن است، ولى خارج از وجود هم نيست، مانند آنكه بگوييم «علت موجود است». در اينجا علت گرچه اخص از موجود است لكن عليّت، حيثيّتى كه خارج از موجود باشد، نيست. در اين صورت اگر چنين باشد، هيچ خواهد بود. و امثال اين مسائل با آنچه نقطه مقابل اينهاست بر مى گردند به قضاياى مرددة المحمول. و در اين قضايا اطراف ترديد جمعاً برابر با موجود عام مى باشد، مانند هر موجود يا بالفعل است يا بالقوة. پس اكثر مسائل در فلسفه بر اساس تقسيم فوق جارى است، مانند تقسيم موجود به واجب و ممكن، و تقسيم ممكن به جوهر و عرض، و تقسيم جوهر به مجرد و مادى، و تقسيم مجرد به عقل و نفس و مانند اينها.

شرح

همانطور كه گفته شد موضوع فلسفه، شاملترين موضوعات است و هيچ چيز، خارج از مرز وجود، تحقق ندارد. اگر چيزى بيرون از حوزه وجود بود، به اين دليل كه خارج از حوزه وجود چيزى نيست، آن چيز معدوم خواهد بود. محمولات فلسفى همانگونه كه قبلا ذكر شد همه يا برابر با موضوع فلسفه هستند، مانند آنكه بگوييم «موجود از آن جهت كه موجود است واحد است» (واحد به معناى عام كه شامل واحد اعتبارى مانند يك لشكر يا يك منظومه يا يك كهكشان هم بشود) يا «موجود از آن جهت كه موجود است بالفعل است» باز هم فعليّت به معناى عام كه شامل قوه هم بشود، چون قوه هم از آن جهت كه موجود است بالفعل است.

يا اگر محمول برابر موضوع فلسفه «موجود» نيست و اخص از آن است، آن محمول و عِدْل ديگر آن، روى هم رفته برابر با موضوع فلسفه باشند. مانند آنكه مى گوييم «موجود يا بالفعل است (به معناى خاص) يا بالقوه» كه فعل و قوه با هم، برابر با موجود هستند. و مثل آنكه بگوييم «موجود يا علت است يا معلول» كه اين دو با هم، مساوى با موجود مى باشند.و هكذا اكثر مسائل فلسفه، كه اين گونه تقسيم مى شوند و فلاسفه نام اين قضايا را قضاياى «مرددة المحمول» مى گذراند.

قضاياى مرددة المحمول قضايايى هستند كه نسبت محمول به موضوع به نحو ترديد باشد; محمول يا اين است يا آن. هر قضيه مرددة المحمول به دو يا چند قضيه موجبة جزئيه تحليل مى رود. مثلا در اين مثال كه مى گوييم «موجود يا واجب است يا ممكن» در حكم آن است كه بگوييم «بعض موجود واجب است و بعض آن ممكن» يا وقتى مى گوييم «ممكن يا جوهر است يا عرض» در حكم آن است كه بگوييم «بعض ممكن جوهر است و بعض ديگر آن عرض» و هكذا. قضاياى مرددة المحمول جزء قضاياى منفصله هستند.

متن

وثالثاً انّ المسائل فيها مسوقةٌ على طريق عكس الحمل. فقولن الواجب موجود والممكن موجود فى معنى «الوجود يكون واجباً ويكون ممكناً»، وقولن الوجوب إمّا بالذات وإمّا بالغير معناه «أنّ الموجود الواجب ينقسم إلى واجب لذاته وواجب لغيره.»

/ 337