اقسام مفهوم: واجب، ممتنع و ممكن - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقسام مفهوم: واجب، ممتنع و ممكن

ترجمه

هر مفهومى را كه فرض كنيم و وجود را به آن نسبت دهيم، يا وجود براى آن ضرورى است كه آن وجوب نام دارد. يا ضرورت از آن منتفى است; حال يا عدم براى آن ضرورى است كه آن را امتناع مى نامند. يا اينكه نه وجود براى آن ضرورى است نه عدم، كه آن امكان نام دارد.

اما احتمال اينكه هم وجود و هم عدم براى آن ضرورى باشد با كمترين توجه، مطرود است. بنابراين هر مفهومِ مفروضى يا واجب است يا ممتنع يا ممكن.

و اين جمله يك قضيّه منفصله حقيقيّه است كه از دو تقسيم داير بين نفى و اثبات، به دست آمده است. به اين تقرير كه هر مفهومِ مفروضى يا وجود براى آن ضرورى است يا نه. و بنابر قسم دوم، يا عدم براى آن ضرورى است يا نه. اولى واجب و دومى ممتنع و سومى ممكن مى باشد.

تعريف مواد ثلاث - بدانگونه كه از اين تقسيم مى فهميم - آن است كه وجوب يك شىء عبارت است از ضرورت وجود براى آن و امتناعش عبارت است از ضرورت عدم براى آن و امكان آن سلب ضرورت وجود و عدم نسبت به آن مى باشد.

پس واجب، چيزى است كه وجودش واجب است و ممتنع چيزى است كه عدمش واجب است و ممكن چيزى است كه وجود و عدم آن هيچ كدام واجب نيست.

شرح

مطالب بالا روشن است و نياز به شرح ندارد. امّا توضيح يك نكته بى فايده نيست: جمله «كل مفهوم مفروض اما واجب و اما ممكن و اما ممتنع» يك قضيه منفصله حقيقيّه است. يعنى نه جمع اينها در يك مفهوم ممكن است و نه خلوّ اين سه عنوان از يك مفهوم. بنابراين هر مفهوم به يكى از اين سه عنوان مُعَنْوَن است.

قضيه منفضله حقيقيه قضيه مانعة الجمع و مانعة الخلوّ را گويند. هر قضيه منفصله اى از چند قضيه موجبه جزئيه تشكيل مى شود. فى المثل در ما نحن فيه مى گوييم كه «بعض المفهوم اما ان يكون الوجود له ضرورى ام لا. و بعض المفهوم اما ان يكون العدم له ضروريا ام لا.»

متن

وهذه جميعاً تعريفات لفظيّة من قبيل شرح الاسم المفيد للتنبيه وليست بتعريفات حقيقيّة، لأنّ الضرورة واللاضرورة من المعانى البيّنة البديهيّة التى ترتسم فى النفس ارتساماً أوّليّاً تعرف بنفسها ويعرف بها غيرها. ولذلك من حاول أن تعريفاً حقيقيّاً أتى بتعريفات دوريّة، كتعريف الممكن بما ليس بممتنع، وتعريف الواجب بما يلزم من فرض عدمه محال اوما فرض عدمه محال وتعريف المحال بما يجب أن لا يكون، إلى غير ذلك.

/ 337