ضرورت ذاتى - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضرورت ذاتى

ترجمه

و (ضرورت تقسيم مى شود به ضرورت ذاتى و غيرذاتى) ضرورت ذاتى عبارت است از ضرورى بودن محمول براى ذات موضوع با معيت وجود، نه به سبب وجود، مانند «كل انسان حيوان بالضرورة». حيوانيّت، ذاتى براى انسان است و براى او ضرورى مى باشد، مادامى كه انسان، موجود باشد و معيت با وجود داشته باشد. و اگر انسان موجود نباشد باطل الذات است و نه از انسان خبرى هست نه از حيوان.

شرح

وقتى مى گوييم ضرورت ذاتى عبارت است از ضرورت ثبوت محمول براى موضوع. علتِ ضرورت ثبوت محمول براى موضوع، مركب از ماهيت موضوع وحيثيّت وجودى آن نيست، بلكه علتِ ثبوت محمول، نفس ماهيت است، لكن در حال وجود آن ماهيت به نحو ظرفيت بحت و خالص. يعنى وجود، هيچ نقشى در عليت اين ضرورت ندارد، لكن ظرف است براى تحقق اين موضوع و محمول; زيرا اگر وجود نباشد نه انسان كه موضوع است محقق مى شود و نه حيوان كه محمول براى او هست و ذاتى او به شمار مى رود.

پس، علتِ ثبوت محمول، بسيط است نه مركب. و آن عبارت است از اقتضاى ذات ماهيت اين جزء ذاتى را، لكن بايد ماهيت در ظرف وجود، محقق شود تا بتواند موضوع اين محمول قرار بگيرد. لذا نقش وجود در اينجا صرفاً معيّت و همراهى با ماهيت است نه عليّت در ثبوت محمول براى موضوع. دليل آن هم روشن است. ماهيت امرى است مقابل وجود. و خودش براى خودش ثابت است. و حيثيت ماهوى اقتضا مى كند كه اجزاى ماهوى هم براى آن بدون عنايت به وجودش ثابت باشد. و اگر وجود را لحاظ مى كنيم صرفاً به جهت آن است كه ظرفِ تحققِ ماهيت باشد، نه اينكه دخالتى در قوام ماهيت و اجزاى آن داشته باشد. پس، ماهيت انسان فى نفسه حيوان است و ناطق لكن انسان در ظرف خارج يا ذهن، بايد موجود شود، تا حيوان و ناطق باشد; زيرا اگر معدوم باشد، نه انسان است و نه اجزاى آن.

متن

وإلى ضرورة وصفيّة، وهى كون المحمول ضروريّاً للموضوع لوصفه، كقولن كلّ كاتب متحرك الأصابع بالضرورة مادام كاتباً، وإلى ضرورة وقتيّة، ومرجعها الى الضرورة الوصفيّة بوجه.

/ 337