در فلسفه از برهان لمّى استفاده نمى شود - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در فلسفه از برهان لمّى استفاده نمى شود

ترجمه

پنجم، چون موضوع فلسفه اعم موضوعات است، ايجاب مى كند كه اين موضوع معلول چيزى نباشد كه خارج از آن باشد; زيرا چيزى خارج از آن، وجود ندارد تا علت براى آن باشد. پس براهينى كه در فلسفه استعمال مى شوند، براهين لمّى نيستند. اما برهان انّى (كه خود دو قسم هست; قسم اول سلوك از معلول به علت) در كتاب برهان از منطق گفته شده كه سلوك از معلول به علت، مفيد يقين نيست. (قسم دوم برهان اِنى، انتقال از يك ملازمه به ملازمه ديگر است) پس براى ما در مباحث فلسفى باقى نمى ماند مگر برهان اِنّى، كه اعتماد مى شود در آن به ملازمات عامه و سلوك مى شود از يك ملازم به ملازم ديگر.

شرح

در منطق گفته شده است كه برهان دو گونه است: برهان لمّى و برهان اِنّى.برهان لمّى عبارت است از پى بردن از علت به معلول. فى المثل، وقتى دانستيم اين مايع بنزين است، خواهيم دانست كه علت احتراق و علت محركه موتور ماشين نيز هست. اين برهان، افاده يقين مى كند. يعنى وقتى علت را شناختيم، خواهيم توانست به نحو قطع، معلول آن را نيز بشناسيم. در فلسفه از اين برهان استفاده نمى شود; زيرا موضوع فلسفه، كه موجود هست، بيرون از حقيقتى وجود ندارد، تا علت آن باشد و ما از طريق علت آن به معلولش منتقل شويم. بيرون از وجود، عدم است. عدم هم كه صلاحيت عليت وجود را ندارد.

مى ماند برهان اِنّى. برهان اِنّى خود دو قسم است. يكى پى بردن از معلول به علت، فى المثل از پريدن رنگ يك بيمار پى ببريم كه سرطان دارد. اين برهان، مفيد يقين نيست; زيرا ممكن است كه علت رنگ پريدگى سرطان نباشد، بلكه ترس يا سرماخوردگى يا يك چيز ديگر باشد. لذا در استدلالات فلسفى از قسم اول برهان اِنّى استفاده نمى شود.

قسم دوم برهان اِنّى، كه همان سلوك و ره پيمودن از يك ملازم به ملازم ديگر است. مثلا از اينكه خداوند «ماهيت» ندارد، منتقل شويم به اينكه پس او «امكان» هم ندارد. انتقال از ماهيت نداشتن به امكان نداشتن، سلوك از يك ملازم به ملازم ديگر است. زيرا اين دو، ملازم يكديگرند.

همانگونه كه انتقال از امكان نداشتن به نبودن احتياج و فقر براى واجب تعالى، سلوك ديگرى از يك ملازم به ملازم ديگر است. استدلالات فلسفى عموماً به همين طريق صورت مى گيرد و از يك حكم فلسفى به حكم فلسفى ديگر كه ميان آن دو ملازمه برقرار است، منتقل مى شويم. اين نحو انتقال موجب حكم يقينى است. برهان اِنّىِ قسم دوم از اين جهت مانند برهان لمّى مى ماند; زيرا هر دو افاده يقين مى نمايند. لذا مؤلف فرمود: «فلا يبقى للبحث الفلسفى الاّ برهان الإنّ الذى يعتمد فيه على الملازمات العامّة فيسلك فيه من احد المتلازمين العامّين الى الآخر.»

اما اينكه فرمود: از يك ملازم عام به ملازم عام ديگر منتقل مى شويم، قيد عام از اين جهت ذكر شده است كه اگر آن دو ملازم، خاص باشند، براى هر كدام علت مخصوص به خود هست و سلوك يقينى در آنها منحصر در برهان لمّى است. ولى اگر ملازم، مانند

/ 337