ماهيت واجب الوجود بالذات، همان وجود اوست - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماهيت واجب الوجود بالذات، همان وجود اوست

ترجمه

ماهيت واجب الوجود بالذات همان وجود اوست. به اين معنى كه براى او ماهيتى وراى وجود خاص او نيست. اين مسأله با عطف نظر به مباحث پيشين كه امكان، لازمه ماهيت است روشن است. پس، هر ماهيتى ممكن است. عكس اين جمله (به عكس نقيض) چنين مى شود كه: هر چيز كه ممكن نيست ماهيت ندارد. نتيجه حاصل مى شود كه براى واجب الوجود بالذات وراى وجودش ماهيتى نيست.

شرح

همه چيزهايى كه ماهيت دارند ممكن هستند. به عكس نقيض، نتيجه حاصل مى شود كه: چيزى كه ممكن نيست ماهيت ندارد. پس، واجب تعالى ماهيت ندارد.

مقصود در اين فصل نفى واسطه در عروض است. ماهيات امكانى براى موجودشدنشان نياز به واسطه درعروض دارند، كه همان وجودات خود آنهاست. يعنى موجوديت اولا براى وجود آنها و سپس و به واسطه وجود آنها بر ماهيات آنها عارض مى گردد. واجب الوجود بالذات به دليل نداشتن ماهيت در حمل وجود بر او نياز به واسطه در عروض نيست; زيرا وجود عين ذات اوست.

مقصود از اينكه او ماهيت ندارد اين است كه ما در ممكنات دو حيث مى يابيم: يكى بيان كننده چيستى آنها و ديگرى هستى آنها. ماهيتها مرزهاى وجودى و بيان كننده چيستى ها هستند كه مغاير با حيث وجودند. مى خواهيم در اين فصل بگوييم كه واجب الوجود دو حيث ندارد. و به عبارت ديگر همچون ممكنات، مركب از ماهيت و وجود نيست. چيستى او همان هستى مطلق و بى مرز اوست; نه امرى مغاير و زايد بر هستى او.

متن

وقد اقاموا عليه مع ذلك حججاً، أمتنها أنّه لو كان للواجب بالذات ماهيّة وراء وجوده الخاصّ به كان وجوده زائداً عليها عرضيّاً لها، وكلّ عرضىّ معلّل، فكان وجوده معلولا إمّا لماهيّته او لغيرها. والثانى وهو المعلوليّة للغير ينافى وجوب الوجود بالذات. والأوّل وهو معلوليّته لماهيته تستوجب تقدم ماهيّته على وجوده بالوجود، لوجوب تقدم العلّة على معلولها بالوجود بالضرورة، فلو كان هذا الوجود المتقدم عين وجود المتأخر لزم تقدم الشىء على نفسه وهو محال، ولو كان غيره لزم أن توجد ماهيّة واحدة بأكثر من وجود واحد وقد تقدمت استحالته. على أنّا ننقل الكلام إلى الوجود المتقدم فيتسلسل.

/ 337