جواب ايراد - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جواب ايراد

ترجمه

ايراد فوق، دفع مى گردد به اينكه اين نسبتها و اضافات و صفاتى كه مأخوذ از اينها هستند ـ همانطور كه بزودى خواهد آمد ـ معانى منتزع از مقام فعل هستند، نه از مقام ذات.

بله، وجود اين نسب و اضافات، ارتباطى واقعى به واجب تعالى دارد. (وبه همين دليل) صفاتى كه مأخوذ مى شوند از (حاق) اين نسبتها (كه متقرر در ذات واجب هستند) واجب به وجوب ذات اويند. پس، بودن ذات اقدس او به گونه اى كه خلق مى كند ورزق مى بخشد و غير اينها صفات (ذاتى) واجب محسوب مى شود و مرجع اين صفات به اضافه اشراقيه است.تفصيل سخن بزودى خواهد آمد، انشاء الله.

شرح

صحيح است كه نسبتهايى كه بين واجب و افعال او مانند خلق و رزق و احيا واماته وجود دارد، حادثند. و نيز صحيح است كه صفاتى كه مانند خالق و رازق و مُحيى و مُميت كه از اين نسبتها انتزاع مى شوند اينها هم حادث و ممكنند. و واجب الوجود بالذات به صفاتى كه متأخر از ذات او بوده به طور حقيقى و واقعى متصف نمى گردد، و اگر متصف گردد بالعرض و المجاز خواهد بود، لكن اصل وحقيقتى كه اين نسبتها از آن سرچشمه مى گيرد در ذات واجب الوجود متقرر وثابت است. همانطور كه واجب الوجود به وجود بسيط خود واجد تمام كمالات موجودات و وجود آنهاست واجد وجود اين نسبتهاى حادث و ممكن به نحو بسيط و اعلى نيز هست.

بعبارت ديگر اصل وحقيقت اين نسبتهاى حادث در ذات واجب به نحو اعلى و اشرف موجود است. وبه تعبير مؤلف فقيد ره فكونه بحيث يخلق ويزرق. يعنى ذات به خودى خود اقتضاى خلق كردن و رزق بخشيدن و غير ذلك را دارد. و همانطور كه نسبتهاى حادث ملاك انتزاع صفتهاى حادثند، اصل نسبتهاى مرتبط با ذات او ملاك انتزاع صفتهاى واجب هستند. پس او وجوباً به ملاك اصل اين نسبتها كه متقرر در ذات اويند، رازق و خالق است. و اين صفات همچون اصل آن نسبتها واجب الوجودند و واجب بالذات به طور حقيقى و واقعى به اين صفات، متصف مى باشد. پس، خالقيّت او و رازقيّت او به ملاك اين نسبتهاى حادث ميان او و خلقش نيست تا اعتراض شود كه اين نسبتها و صفاتى كه از اين نسبتها انتزاع مى شوند حادث و ممكنند و چگونه واجب الوجود به اين نوع اوصاف متصف مى گردد. بلكه خالقيت و رازقيت او و ساير صفات او به ملاك اصل و ريشه نسبتهاست كه متقرر در ذات اوست. (يعنى فكونه تعالى بحيث يخلق و يرزق الاشياء). مقصود از ارتباط نسبتها به ذات او حقيقت همين نسبتهاى حادث و ممكن است كه واجب آنها را همچون وجود هر موجود ممكن ديگر به نحو اعلى و ابسط واجد است و مراد مؤلف از جمله «نعم لوجود هذه النسب و الاضافات ارتباط واقعى به تعالى» همين است.

/ 337