تعليل بر اصالت وجود - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متن

وإذ ليس لكلّ واحد من هذه الأشياء إلاّ واقعيّة واحدة كانت إحدى هاتين الحيثيّتين ـ أعنى الماهيّة والوجود ـ بحذاء ما له من الواقعيّة والحقيقة وهو المراد بالاصالة، والحيثيّة الاُخرى اعتباريّة منتزعة من الحيثيّة الاصيلة تنسب إليها الواقعيّة بالعرض.

وإذ كان كلّ شىء إنّما ينال الواقعيّة إذا حمل عليه الوجود واتصف به، فالوجود هو الذى يحاذى واقعيّة الأشياء. وأمّا الماهيّة فاذ كانت مع الاتصاف بالوجود ذات واقعيّة ومع سلبه باطلة الذات فهى فى ذاتها غير أصيلة وإنّما تتأصّل بعرض الوجود.

فقد تحصّل أنّ الوجود أصيل والماهيّة اعتباريّة، كما قال به المشّاؤون، اى انّ الوجود موجود بذاته والماهيّة موجودة به.

تعليل بر اصالت وجود

ترجمه

و چون كه براى هر يك از اشياى خارجى بيش از يك واقعيت نيست، پس يكى از دو حيثيّت، وجود يا ماهيت، در برابر آن واقعيت خارجى خواهد بود. و مراد از اصالت، همين است. و حيثيّت ديگر، اعتبارى و انتزاع شده از امر اصيل خواهد بود و واقعيّت نسبت بالعرض به او خواهد داشت.

و از آن جهت كه هر شىء، وقتى واقعيّت پيدا مى كند كه وجود بر آن حمل و متصف به آن گردد، كشف مى گردد كه وجود، همان چيزى است كه برابر واقعيت است. ولى ماهيت چون با اتصاف به وجود، واقعيت مى يابد و با سلب وجود، هيچ و باطل مى گردد، پس فى نفسه غير اصيل بوده و با عارض شدن وجود بر آن بالعرض اصيل مى گردد.

متحصل از مباحث فوق آن است كه وجود، اصيل و ماهيت، اعتبارى است، چنانكه مشائين گفته اند، يعنى وجود به خويشتن خويش موجود و ماهيت به سبب وجود، موجود است.

شرح

بحث اصالت وجود و اعتباريّت ماهيت اولين بار توسط «صدرا» تحت يك عنوان مستقل مطرح شد. گرچه قبل از آن جسته و گريخته اين بحث در كتابهاى فلسفى موجود بود و جمعى طرفدار اصالت وجود و جمع ديگرى طرفدار اصالت ماهيت بودند، لكن صدرالتألهين، كه خود در مقطعى از زمان اصالت ماهوى بوده، از نظر خود عدول نموده و براهين متعددى بر اصالت وجود اقامه مى كنند.

مقصود از اصالت، اين است كه آن چيزى كه در خارج از ذهن واقعيت اشياء را پديد مى آورد و اشياء به سبب آن، حقيقت عينى مى گردند، چيست؟ حال چون هر موجود يك واقعيت بيشتر ندارد، پس امر اصيل از ميان وجود و ماهيت، يكى بيش نمى تواند باشد; يا وجود بايد اصيل بوده و ملاك عينيّت و حقيقت خارجى را تشكيل دهد و يا ماهيت.

و چون هر موجود وقتى واقعيت پيدا مى كند كه صلاحيّت براى حمل وجود را داشته باشد و بتواند متصّف به وجود گردد، از اينجا كشف مى شود كه آن امر اصيل كه ملاك واقعيت هست، وجود مى باشد. و ماهيت با انضمام وجود، موجود مى شود. و اگر وجود را از آن كنار زدند ديگر آن ماهيت، موجود نبوده پوچ و هيچ خواهد بود. كه از اين حالت به اعتباريت ماهيت تعبير مى آوريم. هر ماهيتى چون انسان، اسب، گياه، كوه و دشت به واسطه وجود و انضمام وجود به آن موجود مى شود. اگر از اين مفاهيم، وجود را منها كرديم، اين عناوين مفاهيمى خواهند بود كه واقعيت خارجى ندارد.

مقصود از اعتباريت، اين نيست كه ماهيت پس از آن كه وجود بر آن عارض شد و به سبب وجود، موجود شد باز هم در خارج، يك امر پندارى و بىواقعيت باشد. خير، هرگز چنين نيست. قطعاً ماهيت در خارج در پناه وجود و در پرتو آن موجود است، لكن موجوديت و واقعيت اولا و بالذات از آنِ موجود است كه او را اصيل مى ناميم و ثانياً و بالعرض از آنِ ماهيت. لذا مؤلف فقيد ـ ره ـ فرمودند: «و انما تتأصّل بعرض الوجود» ماهيّت به سبب عارض شدن وجود بر آن، اصالت ثانوى مى يابد.

پس اعتباريّت ماهيّت به معناى اين است كه هر ماهيتى فى نفسه و بدون انضمام وجود، موجود نيست، همانطور كه معدوم هم نيست. و هيچ موجود به ملاك ماهيت خود واقعيت نمى يابد. ولى وجود، فى نفسه موجود است، يعنى اصيل است. و ماهيات به سبب وجود، واقعيت مى يابند و اصالت ثانوى مى گيرند.

متن

وبذلك يندفع ما اورد على اصالة الوجود من أنّ الموجود لوكان حاصلا فى الأعيان كان موجوداً، لأنّ الحصول هو الوجود فللوجود وجود، وننقل الكلام إليه وهلمّ جراً، فيتسلسل.

وجه الاندفاع أنّ الوجود موجود لكن بذاته لا بوجود زائد، اى إنّ الوجود عين الموجوديّة بخلاف الماهيّة التى حيثيّة ذاتها غير حيثيّة وجودها.

/ 337