اقوال متفرقه در باب اولويت - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقوال متفرقه در باب اولويت

ترجمه

نقل شده است كه بعضى از قدما در مورد پاره اى از موجودات، قائل به اولويت در جانب وجود شده اند. و اثر اين اولويت آن است كه از نظر وجود اكثراً واقع مى شود، يا (وقت وقوع) به طور شديد و قوى حاصل مى گردد، يا براى وقوع به شرط كمترى نياز دارد. و (همچنين در جانب عدم) براى پاره اى از معدومات اولويت عدم را اعتبار كرده اند. و اثرش كمتر واقع شدن، يا ضعف، يا به هنگام وقوع به شرط بيشتر نياز داشتن است.

از بعضى نقل شده است كه اعتبار اولويت در طرف عدم را نسبت به پاره اى از موجودات فقط شرط دانسته اند.

و از بعضى ديگر نقل شده است كه اولويت عدم را نسبت به جميع موجودات ممكن، شرط دانسته اند; زيرا عدم از نظر وقوع، آسانتر است. (لذا اولويت براى آن كافى است، بر خلاف جانب وجود.)

شرح

در اين بحث از سوى متكلمان نظريه هاى مختلفى ابراز شده است. قولى قأئل به وجود اولويت است اما نه نسبت به همه موجودات، بلكه نسبت به پاره اى از موجودات. و تأثير اولويت در اين امور آن است كه آن موجود را اكثراً در معرض وقوع قرار مى دهد، برخلاف چيزهايى كه اين اولويت را ندارند. بعلاوه آنكه آن موجود اگر واقع شد از نظر وجود، قوى و شديد واقع مى شود; چون تمايل او به موجود شدن بيشتر است، برخلاف چيزى كه اين اولويت را ندارد. يا آنكه وقوعش به دليل اولويت به شرايط كمترى احتياج دارد. و نيز در جانب عدم، اولويت عدم را نسبت به پاره اى از معدومات، نه همه آنها اعتبار كرده اند. و اثر آن، نقطه مقابل مطالب فوق است.

بعضى ديگر، اولويّت را در جانب عدم، نسبت به بعضى از موجودات شرط مى دانند. و بعضى، اولويّت عدم را نسبت به جميع موجودات معتبر دانسته اند; به اين معنا كه گرچه اولويت در جانب وجود، كافى نيست اما براى معدوم شدن كافى است; زيرا وقوعِ عدم، آسانتر از وقوع وجود است. لذا اولويت هم براى او كافى است.

متن

هذه أقوالهم على إختلافها. وقد بان بما تقدّم فساد القول بالأولويّة من أصله، فإنّ حصول الأولويّة فى أحد جانبى الوجود والعدم لا ينقطع به جواز وقوع الطرف الآخر. والسؤال فى تعيّن الطرف الأولى مع جواز الطرف الآخر على حاله، وإن ذهبت الأولويّات إلى غير النهاية حتى ينتهى إلى ما يتعيّن به الطرف الأولى وينقطع به جواز الطرف الآخر وهو الوجوب.

/ 337