قسم دوم اينكه ماهيت به تنهايى ملاحظه شود. و اين خود، دو گونه است: يكى اينكه نظر را به ذات ماهيت با قطع نظر از هر چيز ديگر، محدود كنيم. و مراد از ماهيت بشرط لا در مباحث ماهيت همين است. ديگر اينكه آن را تنها ملاحظه كنيم به گونه اى كه هر مقارنى را كه همراه آن است زايد بر ماهيت دانسته، آن را در ماهيت داخل نبينيم. در اين هنگام، ماهيت موضوع مقارنات فرضى خود هست و بر آنها حمل نمى شود.
شرح
همانطوركه گفته شد ماهيت بشرط لا به دو قسم، تقسيم مى شود: يكى اينكه به تنهايى ملاحظه شود و از هر مقارنى قطع نظر گردد و عنايت فقط و فقط به ذات ماهيت باشد، نه هيچ چيز ديگر. مراد از ماهيت بشرط لا در مباحث ماهيت همين است. در قسم ديگر باز ماهيت تنها ملاحظه مى شود، لكن به گونه اى كه اگر مقارنى همراه آن است زايد بر آن و بيرون از حريم آن محسوب مى گردد. در اين قسم آنچه موضوع مقارنات است خود ماهيت است، لكن چون ماهيت بشرط لا لحاظ شده است بر مقارناتش حمل نمى شود.فرق اين دو قسم اين است كه در قسم اول از هر چه غير از ذات ماهيت است قطع نظر شد، اما در قسم دوم از مقارنات قطع نظر نمى شود لكن آنها به عنوان امور زايد و مغاير با ماهيت، ملاحظه مى گردند; طبعاً ماهيت تنها مى ماند و بشرط لا اعتبار مى گردد.براى قسم دوم مثال آورده اند به حيوان در ضمن انسان، كه اين ماهيت جنسى، مقارن با جزء ديگر كه نطق باشد هست، لكن چون بشرط لا لحاظ گرديده قابل حمل بر انسان كه مجموعه اى از آن و مقارنات ديگر هست نمى باشد. همانطور كه بر مقارنات خود، مانند ناطق، قابل حمل نيست.
متن
وأمّا الثالث: فأن لا يشترط معها شىء من المقارنة واللامقارنة، بل تؤخذ مطلقة من غير تقييد بنفى أو إثبات.