اقسام تمايز - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقسام تمايز

ترجمه

اشيائى كه با هم در يك معناى كلى اشتراك دارند به يكى از امور سه گانه از يكديگر متمايز مى شوند:

اگر اشتراك آن اشياء در يك معناى عرضى خارج از ذات هست، پس به تمام الذات از يكديگر متمايز مى شوند، مانند دو نوع از مقولات عرضيه، كه در عرضيّت با يكديگر مشتركند.

و اگر آنها در امر ذاتى با يكديگر مشترك باشند، حال اگر اشتراكشان در بعض ذات هست لامحاله آن بعض، جنس خواهد بود و به بعض ديگر كه فصل است تميز خواهند يافت; مانند انسان و فرس كه مشترك در حيوانيّت هستند و به نطق و صهيل تميز مى يابند.

و اگر اشتراك آنها در تمام ذات باشد، پس تمايزشان در يك امر عرضى مفارق خواهد بود; زيرا اگر عَرَض، عَرَض لازم باشد هيچ فردى از آن خالى نخواهد بود; چون لازمه نوع، لازمه جميع افراد است.

بعضى بر اقسام سه گانه فوق، قسم چهارمى را اضافه كرده اند، كه آن تمايز به تمام و نقص و شدت و ضعف در خود طبيعت مشتركة است. و حق آن است كه «ماهيت بما اَنّها ماهيت» قبول تشكيك نمى كند و تشكيك فقط در وجود، جارى است.

شرح

مشّائيان براى تمايز ميان دو ماهيت، سه وجه بيان كرده اند. وجه اول اينكه تمايز، به تمام ذات باشد. در اين فرض طبعاً اشتراكشان به امرى بيرون از ذات خواهد بود; مانند تمايز دو مقوله عرضى چون مقوله كم با مقوله كيف، كه هيچ قدر مشتركى ذاتاً با هم ندارند. مثلا يك خط يك مترى با رنگ قرمز، صد در صد تمايز ذاتى دارند، چون يكى از مقوله كم است و ديگرى از مقوله كيف، لكن در مفهومى كه از اين دو انتزاع مى شود ـ يعنى مفهوم عرضيت كه از حاق ذات مقولات عرضى گرفته مى شود

و در اصطلاح، آن را خارج محمول با محمول بالصميمه مى نامند ـ اشتراك دارند. همانطور كه همه ممكنات در امكان، كه برگرفته از حاق ذات آنهاست، مشتركند، مقولات عرضى هم در مفهوم عرضيّت كه برگرفته از صميم آنهاست اشتراك دارند. بديهى است كه مفهوم عرضيت، جنس يا فصل براى مقولات عرضى نيست، تا ذاتى آنها باشد. بلكه اين مفهوم، عَرَضى آنهاست و به اصطلاح منطق، ذاتى باب برهان ـ كه عرضى باب ايساغوجى است ـ مى باشد.(1)

قسم دوم اينكه اشتراك در بعض ذات كه جنس باشد دارند. طبعاً در فصل از يكديگر متمايز هستند. مانند انسان و فرس كه به نطق و صهيل از يكديگر جدا مى شوند.

قسم سوم اينكه اشتراك در تمام ذات دارند، مانند زيد و عمرو. لكن تمايز آنها در أعراض مفارق مانند كوتاهى يا بلندى، سياهى يا سفيدى و مانند آن مى باشد. گفتيم در اين قسم، تفاوت در اعراض مفارق هست، نه اعراض لازم; زيرا اگر عرض، عرض لازم بود لازمه جيمع افراد نوع خواهد بود و ملاكِ فرقِ افراد نوع از يكديگر نخواهد شد.

اشراقيون علاوه بر موارد فوق، تمايز چهارمى را نيز كشف كرده اند كه تمايز تشكيكىنام دارد. و آن عبارت است از اينكه افراد طبيعت واحد به تمام و نقص، شدت و ضعف و

1 . براى كسب توضيح درباره اين دو واژه به منطق منظومه، عوضٌ فى الفرق بين الذاتى والعرضى، ص 30، مراجعه شود. مانند آن از يكديگر متمايز باشند. مانند وجود واجب كه شديدترين درجات وجود هست و وجود هيولى كه ضعيف ترين مراتب وجود مى باشد. و بين اين دو، مراتب شديد و ضعيف فراوانى وجود دارد.

در اينكه آيا تشكيك در ماهيت وجود راه دارد يا نه؟ اختلاف است. مؤلف مى فرمايند: حق آن است كه تشكيك فقط در وجود و مراتب آن راه دارد و در ماهيت، جارى نيست.

/ 337