اقوال ديگر در باب تشخص - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متن

ويتبيّن به: أوّلا أنّ الأعراض المشخَّصة التى أسندوا التشخّص إليها ـ وهى عامّة الأعراض، كما هو ظاهر كلام بعضهم، وخصوص الوضع ومتى وأين، كما صرّح به بعض آخر، وخصوص الزمان، كما قال به آخرون وكذا ما قيل: إنّه المادة ـ أماراتٌ للتشخّص ومن لوازمه.

اقوال ديگر در باب تشخص

ترجمه

از مطالب گذشته روشن مى شود كه:

اوّلا أعراض مشخصّه اى كه تشخص را به آنها نسبت داده اند ـ بنابر ظاهر كلام بعضى ـ عموم اعراض هستند. و بنابر تصريح بعض ديگر خصوص وضع ومتى و اَيْن هست. و بنابر اظهار جمعى ديگر خصوص زمان هست. و همينطور جمعى ديگر گفته اند كه (عامل تشخص) ماده هست. (اما) همه اينها امارات و لوازم تشخصّند (نه خود تشخص).

شرح

برخى پنداشته اند تمام اعراض يعنى مقولات تسعه باعث تشخص موضوعات خود هستند. مثلا يك جسم وقتى وزن خاصى داشت رنگ، بُعد، طَعم، مكان و زمان خاصى داشت، اينها موجب تشخّص و تعيّن او مى گردند و او را از اشياى بى شمار ديگر جدا مى سازند.

برخى ديگر از ميان مقولات، به مقوله وضع (چگونگى نسبت اجزاء به يكديگر و همه به خارج) و متى (نسبت شيئى به زمان) و أين (نسبت شيىء به مكان) اكتفا كرده اند.

برخى ديگر به خصوص زمان و جمع ديگرى ماده موجود در جسم را عامل تشخص قلمداد كرده اند.

لكن همه اين اقوال چهارگانه در اين جهت هست كه اينها از امارات و نشانه هاى تشخّص هستند. تشخّص واقعى از آن وجود است، نه هيچ چيز ديگر. لكن وقتى چيزى در ظرف زمانى و مكانى خاص، وجود پيدا كرد، همراه با مقولات ديگر عرضى است. و اين مقولات، شهادت مى دهند كه آن چيز متشخصاً موجود گشته است.

متن

وثانياً: أنّ قول بعضهم: «إنّ المشخّص للشىء هو فاعله القريب المفيض لوجوده»، وكذا قول بعضهم: «إنّ المشخّص هو فاعل الكلّ وهو الواجب تعالى الفيّاض لكلّ وجود»، وكذا قول بعضهم: «إنّ تشخّص العرض بموضوعه» لا يخلو عن استقامة. غير أنّه من الإسناد إلى السبب البعيد، والسبب القريب الذى يستند إليه التشخّص هو نفس وجود الشىء، إذ الوجود العينىّ للشىء بما هو وجودٌ عينىٌّ يمتنع وقوعُ الشركة فيه، فهو المتشخّص بذاته، والماهيّة متشخّصة به، وللفاعل أو الموضوع دخلٌ فى التشخّص من جهة أنّهما من علَلِ الوجود، لكنّ أقرب الأسباب هو وجود نفس الشىء ـ كما عرفت.

/ 337