اشكال بر عدم اندراج فصل، تحت جنس خود - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكال بر عدم اندراج فصل، تحت جنس خود

ترجمه

اگر كسى به شما اشكال كند و بگويد آنچه گفتيد از اينكه فصلِ نوع، تحت جنس خود قرار نمى گيرد منافات دارد با قول حكماى در تقسيم جوهر به عقل و نفس وهيولى و صورت جسميّه و جسم. به جهت آنكه صورت جسميّه و نفس دو نوع از جوهر هستند و لازمه نوعى از مقوله بودن اندراج و دخول تحت آن مقوله است. و بديهى است كه صورت جسميه همان فصل بشرط لا براى جسم مى باشد، پس اينكه او قسمى از جوهر است بدين معناست كه فصل جوهرى، تحت جنس جوهر قرار گرفته است. و جوهر در تعريف او (فصل) ملاحظه گرديده است.

نظير همين بيان در به حساب آوردن نفس نوعى از جوهر جارى است. مضافاً به اينكه حكما با برهان، روشن ساخته اند كه نفس انسانى، جوهر مجردى است كه بعد از مفارقت از بدن باقى است. و نفس ناطقه كه صورت انسان است همان فصل ماهيت انسان مى باشد وقتى لا بشرط ملاحظه گردد.

شرح

حاصل اشكال اين است كه شما گفتيد فصل، تحت جنس خود قرار نمى گيرد. ما در تقسيم جوهر به پنج قسم، ملاحظه مى نماييم كه صورت جسميه كه همان قابليت ابعاد ثلاثه باشد فصل جسم قرار مى گيرد همانطور كه نفس ناطقه كه همان فصل به شرط لا هست فصل ماهيت انسانى قرار مى گيرد. و از آن رهگذر كه صورت جسميّه و نفس، دو نوع از اقسام پنج گانه جوهر هستند بالبداهة زير مجموعه جوهر كه جنس الاجناس هست قرار گرفته متحد با او خواهند بود. و بدين وسيله مطلب فوق كه فصل، تحت جنس قرار نمى گيرد نقض مى گردد.

متن

قلت: يختلف حكم المفاهيم باختلاف الاعتبار العقلىّ الذى يطرؤها، وقد تقدّم فى بحث الوجود لنفسه ولغيره أنّ الوجود فى نفسه هو الذى ينتزع عنه ماهيّة الشىء. وأمّا اعتبار وجوده لشىء فلا ينتزع عنه ماهيّة وإن كان وجوده لغيره عين وجوده فى نفسه، والفصل مفهوم مضاف إلى الجنس حيثيّته أنّه مميّز ذاتى للنوع وجوده للجنس فلا ماهيّة له من حيث إنّه فصل. وهذا معنى قولهم: إنّ لازم كون الجنس عرضاً عامّاً للفصل والفصل خاصّة له أن ليست فصول الجواهر جواهر بمعنى كونها مندرجة تحت معنى الجواهر اندراج الانواع تحت جنسها، بل كاندراج الملزومات تحت لازمها الذى لا يدخل فى ماهيتها.(1)

/ 337