تعريف و تقسيم نوع - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف و تقسيم نوع

ترجمه

نوع، ماهيت تامّى است كه براى او در وجود، آثار خاصى است. و او تقسيم مى شود به نوعى كه ترتب اثر بر او متوقف نيست مگر بر وجود خارجى، وجودى كه به او تشخص فردى ببخشد مانند انسان، واين نوع حقيقى ناميده مى شود.

و به نوعى كه متوقف است در ترتّب آثار بر او به ملحق شدن فصل يا فصولى بر او. پس او نسبت به انواعى كه تحت او هستند جنس محسوب مى شود، گرچه نسبت به ماهيت تمام خود، نوع مى باشد مانند انواع عاليه و متوسطة. چون جسم كه نوع عالى از جوهر مى باشد، در عين حال جنس براى انواع نباتى و جمادى مى باشد. و حيوانى كه نوع متوسط از جوهر هست و جنس براى انسان و ساير انواع حيوانى مى باشد. و اين نوع اضافى ناميده مى شود.شرح

نوع، به نوع اخير و نوع غير اخير تقسيم مى شود. نوع اخير در ترتب آثار به چيزى جز وجود خارجى نيازمند نيست، مانند انسان كه اگر بخواهد منشاء اثر باشد. بايد وجود خارجى داشته باشد. اما نوع عالى يا متوسط در ترتب اثر، محتاج به ملحق شدن فصل يا فصولى است، مثلا جسم كه خود نوعى از جواهر است اگر بخواهد منشأ ترتب اثر باشد بايد فصلى مانند نفس نباتى به او ضميمه شود تا بشود شجر، و يا صورت حيوانى به او ملحق شود تا بشود جسم حيوانى.

گرچه جسم از آن جهت كه يك ماهيت تام هست خود نوع عالى از جوهر مى باشد و آثار ذهنى نوع را دارد، اما در ترتب آثار خارجى محتاج به لحوق فصل مى باشد. لذا قبل از لحوق فصل نسبت به انواع مادون مانند نبات و حيوان، جنس به شمار مى رود. همچنين حيوان كه خود نوع متوسط از جوهر است نسبت به انواع مادون جنس است و در ترتب اثر خارجى محتاج به لحوق فصل مانند ناطق يا غير آن مى باشد.

* قوله: لحوق فصل او فصول به; لحوق فصل نسبت به جنس قريب مانند ناطق نسبت به حيوان، لحوق فصول نسبت به اجناس بعيد و متوسط مانند فصل نباتى و حيوانى و انسانى نسبت به جوهر كه جنس متوسط است و جسم كه جنس بعيد است. قسم اول از نوع را نوع حقيقى و قسم دوم را نوع اضافى مى نامند.

متن

ثمّ إنّ الماهيّة النوعيّة توجد أجزاؤها فى الخارج بوجود واحد هو وجود النوع، لأنّ الحمل بين كلّ منها وبين النوع حملٌ أوّلىٌّ، والنوع موجود بوجود واحد، وأمّا فى الذهن فبينها تغاير بالإبهام والتحصّل، ولذلك كان كلّ من الجنس والفصل عرضيّاً للآخر ـ كما تقدّم.

ومن هنا ما ذكروا أنّه لابدّ فى المركّبات الحقيقيّة ـ وهى الأنواع المادّيّة ـ أن يكون بين أجزاءها فقر وحاجة من بعضها إلى بعض حتّى ترتبط وتتّحد حقيقة واحدة، وقد عدّوا المسألة ضروريّة.

/ 337