نفس الامر چيست؟
ترجمه
همانا ثبوت هر چيز، به هر نحو كه ثبوت آن فرض شود، به جهت وجود آن است; وجودى كه عدم را از حريم ذات آن طرد مى كند. پس براى تصديقات نفس الامرى كه مطابَقى در خارج ذهن ندارند، مطابق ثابتى وجود دارد كه ثبوت آن، به تبع ثبوت موجودات حقيقى است.توضيح سخن اينكه براى پاره اى از تصديقات صادق ما مصداقهاى خارجى وجود دارد، مانند «انسان موجود است»، «انسان كاسب است». برخى ديگر از تصديقات ما مصداقهاى ذهنى دارند، مانند «انسان نوع است»، «حيوان جنس است». پاره اى ديگر از آنها مصداق و مطابق دارند، لكن آن مصداق نه در خارج موجود است و نه در ذهن، مانند جمله «عدم علت، علت عدم معلول است». و بديهى است كه عدم، حقيقتى ندارد و ذات او بطلان محض استو براى او و احكام و آثارش نه حقيقتى در خارج و نه در ذهن، تصور نمى شود. صحت اين نوع از قضايا به جهت مطابقت آنها با نفس الامر است; زيرا عقل وقتى تصديق كرد كه وجود علت، علت است براى وجود معلول، ناگزير تصديق خواهد كرد كه معلول، منتفى مى شود به انتفاء علت. و اين همان است كه ما از آن تعبير مى كنيم كه عدم علت، علت است براى عدم معلول. و مصداقى درخارج و در ذهن براى عدم، وجود ندارد; زيرا آنچه در ذهن و خارج تحقق پيدا مى كند از سنخ وجود است.
شرح
همانطور كه ذكر شد مصداق پاره اى از قضايا را در خارج مى توان يافت. مانند آنكه مى گوييم «انسان وجود دارد» يا «انسان كاتب است». و مصداق پاره اى ديگر از آنها را فقط در ذهن مى توان يافت، مانند نوعيت انسان و جنسيت حيوان; زيرا نوعيت و جنسيت از معقولات ثانيه بوده فقط در ظرف ذهن موجود مى شوند نه در خارج. در خارج، فرد نوعيافت مى شود اما خود نوع يافت نمى شود، بلكه وجود آن مقيد به ذهن است.لكن بخش ديگرى از قضايا هستند كه مصداق آنها نه در خارج و نه در ذهن است، ولى در عين حال در قلمرو قضاياى صادقه به شمار مى روند. سوال اين است كه اگر مصداق آنها در خارج و ذهن موجود نيست و در عين حال از جمله قضاياى صادقه هستند، پس مصداق آنها را بايد در كجا جستجو كرد؟ پاسخ مى دهند وجه صحت اين نوع از قضايا بدين سبب است كه اين قضايا با نفس الامر مطابقت دارند. حال سؤال مى كنيم نفس الامر چيست، كه انطباق آن قضايا با آن ملاك صحت آن قضايا مى شود؟ در اينجا براى نفس الامر معانى سه گانه اى بيان مى شود كه اولين آن مورد نظر مصنّف قرار مى گيرد و در دو معناى ديگر مناقشه مى كنند.