طرح شبهه معدوم مطلق - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طرح شبهه معدوم مطلق

ترجمه

و به مثل بيان فوق (در خصوص تعدّد جهت) ايرادى كه بر جمله: «المعدوم المطلق لا يخبر عنه» هست دفع مى شود. ايراد، عبارت از اين است كه اين قضيه با محتواى خودش، تناقض دارد; زيرا اين قضيه مى گويد كه از معدوم مطلق، اخبار نمى شود، در حالى كه همين خودش يك خبر از معدوم مطلق است.

اين ايراد مندفع مى شود به اينكه معدوم مطلق از آن جهت كه در خارج، بطلان محض است خبرى از آن داده نمى شود. و از آن نظر كه مفهوم آن ثبوت ذهنى دارد، از او خبر داده مى شود، به اينكه «لا يخبر عنه». پس، دو جهت مختلف در آن وجود دارد. و به تعبير ديگر معدوم مطلق به حمل شايع از آن خبر داده نمى شود، ولى به حمل اوّلى از آن خبر داده مى شود به عدم إخبار از آن.

شرح

وقتى مى گوييم از معدوم مطلق، خبر داده نمى شود اين خود، خبرى از آن است. پس اين قضيه با محتواى خودش كه مى گويد از معدوم مطلق، خبر داده نمى شود، تناقض دارد.

جواب داده مى شود كه در اينجا همچون مسأله سابق تعدد جهت وجود دارد. معدوم مطلق از آن جهت كه عين نيستى و بطلان است و در خارج، واقعيت ندارد قابل إخبار نيست. و از آن جهت كه يك مفهوم دارد كه در ذهن ثبوت يافته، مى توان از اين مفهوم ذهنى خبر داد به اينكه لا يُخبر عنه.

به عبارت ديگر به ملاك حمل شايع كه مقام، مقام وجود و مصداق خارجى است، معدوم مطلق قابل اخبار نيست; زيرا چيزى كه وجود ندارد از آن خبر داده نمى شود، به دليل آنكه ثبوت شىء لشىء فرع ثبوت المثبت له» مى باشد. وقتى مثبت له، ثبوت نداشت إخبار از آن معنا ندارد. لكن به ملاك حمل اولى كه حمل در مقام مفهوم است، هر مفهومى خودش براى خودش ثابت هست و در ذهن ثبوت پيدا كرده، مى توان آن را موضوع حكم و مبتداى خبر قرار داده و گفت: «معدوم مطلق يخبر عنه بعدم الاخبار».

توضيح بيشترى مى آوريم و مى گوييم كه حمل به دو قسم، تقسيم مى شود: حمل اولى ذاتى و حمل شايع صناعى. حمل اولى ذاتى عبارت است از حمل مفهوم بر مفهوم، بدون آنكه عنايت به مصداق و وجود عينى آن باشد. و از آنجا كه هر مفهومى براى خودش ثبوت بيّن دارد آن حمل را حمل اولى و از آن جهت كه ذات بر ذات، حمل مى شود آن را حمل ذاتى گفته اند. مانند انسان، انسان است. اما حمل شايع، حمل دو مفهوم مختلف است كه مصداقاً و وجوداً متحد شده اند، مانند انسان، نويسنده است. وجه تسميه آن است كه در علوم و صناعات اين نوع حمل شيوع داشته، بسيار استعمال مى شود.

حال مى گوييم وقتى به مفهوم معدوم مطلق به ملاك حمل اولى، كه همان حمل در مقام مفهوم است، نظر داريم از معدوم مطلق مى توان خبر داد. ولى وقتى به ملاك حمل شايع، كه وحدت موضوع و محمول در مقام وجود است، قضيه را مورد توجه قرار مى دهيم مى بينيم كه معدوم مطلق، وجود نمى تواند داشته باشد. و چيزى كه چنين است قابل اخبار نيست.(1)

1 . عبارت كتاب نهايه اين است: «المعدوم المطلق بالحمل الشايع لا يخبر عنه... .» اما عبارت كتاب بداية

در حل شبهه معدوم مطلق، خلاف عبارت كتاب نهايه است. در بدايه مى فرمايند: «المعدوم المطلق معدوم مطلق بالحمل الاولى و لا يخبر عنه و ليس بمعدوم مطلق بل موجود من الموجودات الذهنية بالحمل الشايع و لذا يخبر عنه بعدم الاخبار عنه». همانطور كه ملاحظه مى شود در كتاب بدايه عدم إخبار از معدوم مطلق به ملاك حمل اولى است. و اخبار از آن به ملاك حمل شايع است.

ولى در كتاب نهايه عدم اخبار از معدوم مطلق به ملاك حمل شايع است و اخبار از آن، به ملاك حمل اولى است. به ظاهر چنين مى نمايد كه مؤلف علامه ره خود در حل شبهه تناقض دچار تناقض گشته، دو بيان متناقض در دو كتاب خود آورده اند. ناگزير بايد براى هر دو عبارت توجيهى را آورد، تا ساحت علمى ايشان از نسبت خطا مصون بماند; گرچه اين توجيه اگر هم مورد قبول افتد وجود دو بيان به ظاهر متناقض، مناسب كتاب درسى نيست.

/ 337