در وجود تكرار نيست - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در وجود تكرار نيست

ترجمه

براساس اصالت وجود، هويت عينى هر موجود خارجى، وجود اوست، چنانكه بيان آن گذشت. و هويت عينى كه عبارت از تشخص هر موجود باشد ابا دارد از صدق بر كثيرين. پس تشخص براى وجود به ذات خود، حاصل است.(1) لذا اگر براى يك موجود، دو وجود فرض شود هويت عينى واحد آن در عين وحدت، كثير خواهد بود. و اين محال است.

با بيانفوق (تشخص، عين هر وجود است و يك موجود، دو وجود ندارد) محال بودن وجود دو مثل من جميع الجهات آشكار مى شود; چون لازمه فرض دو مثل، تمايز و دوگانگى بين آنهاست، و لازمه فرض تماثل من جميع الجهات عدم تمايز است، و اين خود، اجتماع نقيضين است كه محال است.

خلاصه آنكه ممتنع است كه يك موجود به بيش از وجود واحد يافت شود; خواه آن دو وجود در يك زمان بدون آنكه عدم بين آنها فاصله بيندازد موجود شوند يا عدم بينشان فاصله اندازد و در دو زمان موجود شوند. محذور ـ كه عبارت از لزوم عينيت همراه با فرض دوگانگى است ـ در هر دو صورت يكسان است.

شرح

تعيّن و تشخص، ذاتى وجود هر موجود است. لذا ـ هيچ وجودى قابل انطباق بر وجود ديگر نيست. هر وجودى فقط خودش، خودش هست و ليس الاّ. از اين رهگذر يك موجود نمى تواند دو وجود داشته باشد; زيرا مستلزم آن است كه موجود در عين هويت واحد دو هويت داشته باشد. به عبارت ديگر، در عين آنكه واحد است كثير نيز باشد.

1 . فاشخصيّه للوجود بذاته ... . اگر تشخص، ذاتى وجود نباشد پس بايد عرضى آن باشد و به خودى خود نبايد متشخص باشد. پس، قابل صدق بر كثيرين خواهد بود، در حالى كه هيچ وجودى بر وجود ديگر صدق نمى كند. از اينجا معلوم مى شود كه تشخص و تعين، ذاتى هر وجودى است. از اينجا (لاتكرار فى الوجود) نكته ديگرى نيز روشن مى شود و آن اينكه وجودِ دو مثلى كه از جميع جهات، تماثل داشته باشند محال است; زيرا مثليّت همه جانبه بين آن دو وجود، به عينيت و وحدت آن دو منجر مى شود. و فرض مثليّت من جميع الوجوه كه ملازم با عدم تمايز است با فرض دوگانگى و تعدد كه ملازم باتمايز است، جمع بين نقيضين است.

خلاصه آنكه يك موجود به دو وجود، خواه در زمان واحد باشند يا در دو زمان، يافت نمى شود; زيرا مستلزم محذورى است: كه گفته شد يعنى اگر آن دو وجود از جميع وجوه مثلان هستند پس عين يكديگرند و دو وجود نيستند. و اگر دو وجودِ جداگانه اند مماثل من جميع الوجوه نيستند.

طرح بحث امتناع مثلان ذيل بحث لا تكرار فى الوجود به جهت مناسبتى است كه تكرار در وجود با وجود مثلان دارد.

متن

والقول بأنّ الوجود الثانى متميّز من الأوّل بأنّه مسبوق بالعدم بعد الوجود بخلاف الأوّل، وهذا كاف فى تصحيح الاثنينيّة وغير مضرٍّ بالعينيّة لأنّه تميّز بعدم، مردودٌ بأنّ العدم بطلان محض لا كثرة فيه ولا تميّز وليس فيه ذات متصفة بالعدم يلحقها وجود بعد ارتفاع وصفه. فقد تقدم أنّ ذلك كلّه اعتبار عقلىّ بمعونة الوهم الذى يضيف العدم إلى الملكة فيتعدد العدم ويتكثر بتكثر الملكات، وحقيقة كون الشىء مسبوق الوجود بعدم وملحوق الوجود به.(1) وبالجملة إحاطة العدم به من قبل ومن بعد اختصاصُ وجوده بظرف من ظروف الواقع وقصوره عن الانبساط على سائر الظروف من الاعيان، لا أنّ للشىء وجوداً واقعيّاً فى ظرف من ظروف الواقع وللعدم تقرّر واقع منبسط على سائر الظروف ربّما ورد على الوجود فدفعه عن مستقرّه واستقرّ هو فيه، فانّ فيه إعطاء الأصالة للعدم واجتماع النقيضين.

1 . جمله «وحقيقة كون الشىء مسبوق الوجود... .» مبتدا، و جمله «اختصاص الوجود بظرف من ظروف الواقع» خبر آن است. والحاصل أنّ تميّز الوجود الثانى تميّز وهمىّ لا بيوجب تميّزاً حقيقيّاً ولو أوجب ذلك أوجب البينونة بين الوجودين وبطلت العينيّة.

/ 337