نظر متكلمان درباره اعاده معدوم - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظر متكلمان درباره اعاده معدوم

ترجمه

جمعى از متكلمان نظر به آنكه شرايع حقه درباره مَعاد سخن گفته اند و مَعاد، اعاده معدوم هست، قائل به جواز اعاده معدوم شده اند. و چنين استدلال نموده اند كه اگر اعاده معدوم بعينه ممتنع باشد امتناع يا به جهت ماهيت معدوم است يا به جهت لازمه لاينفك ماهيت معدوم، كه اگر چنين باشد نمى بايست از اول موجود مى شد. يا به دليل يك مانع از بين رفتنى است، كه در اين صورت با از بين رفتن مانع، امتناع هم از بين مى رود. (و معدوم به حال سابق، اعاده مى شود).

نظر متكلمان مردود است، از آن جهت كه امتناع اعاده به دليل مانعى است كه مربوط به وجود معدوم است نه ماهيت آن. و آنچه اديان راستين درباره مَعاد و حشر و قيامت گفته اند در حقيقت، انتقال از يك خانه به خانه ديگر است، و از باب ايجاد بعد از اعدام نيست.

شرح

متكلمان، امتناع اعاده معدوم را در يكى از اين سه مانع خلاصه كرده اند: يا مانع از اعاده مربوط به ماهيت معدوم است. يعنى ماهيت در دسته مفاهيم و ماهيتهاى ممتنعه است، كه هرگز موجود نمى شود، مانند اجتماع ضدّين و نقيضين. يا مانع به جهت لازمه لاينفك ماهيت است. در اين دو صورت ماهيت، من اول الامر نمى بايست موجود مى شد; نه آنكه موجود مى شد، سپس معدوم مى گشت. يا امتناع اعاده به جهت يك مانع زايل شدنى است. خوب، در اين صورت مانع را زايل، و معدوم را موجود مى كنيم.

در جواب اينها گفته مى شود مانع از اعاده هيچ يك از سه امر فوق نيست، بلكه يك امر چهارمى است. و آن اينكه مانع به وجود معدوم برمى گردد، كه آن وجود در صورتى كه عين وجود اول بخواهد باشد به دلايلى كه گفته شد قابل بازگشت به قبل خود نيست. به ادله امتناع مراجعه شود.

اما آنچه در تمام اديان الهى مربوط به قيامت آمده، همه حق است و هيچ كدام به اعاده معدوم مربوط نمى شود; زيرا اولا مردن و از اين جهان رفتن معدوم شدن نيست، بلكه خانه كوچك را به خانه بزرگ تبديل كردن است. ثانياً حيات انسان به بدن مادى اونيست، بلكه به نفس و روح اوست. لذا گفته شده در همين جهان در امتداد هفت سال، تمام سلولهاى بدن انسان تبديل به سلولهاى جديد مى شود و در عين حال حيات و وحدت شخص، محفوظ مى ماند. در قيامت هم مطلب چنين است. تبديل جلود به جلود جديد، تغييرى در وحدت شخص ايجاد نمى كند; زيرا حيات او قائم به نفس اوست، نه بدن او. پس مسأله قيامت تخصصاً از بحث اعاده معدوم، خارج است.

به سؤالات زير پاسخ دهيد.

1 ـ تشخص يك شىء به چه چيز اوست، چرا؟

2 ـ چرا وجود مثلَين من جميع الجهات محال است؟

3 ـ چرا اعاده معدوم بعينه محال است؟

4 ـ دو دليل از دلايل امتناع اعاده معدوم را بيان كنيد.

5 ـ دليل متكلمان بر جواز اعاده معدوم چيست؟

/ 337