حركتهاي اصلاحي شيعي - نهضت های اسلام صد ساله اخیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهضت های اسلام صد ساله اخیر - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخي ديكتاتورهاي چكمه پوش كشورهاي اسلامي را ستوده است . اين خطاها بر اقبال مسلمان مصلح مخلص نابخشودني است . در عثماني ( تركيه فعلي ) نيز كم و بيش مدعيان اصلاح پديد آمده اند . اقبال در " احياء فكر ديني " مكرر نظريات مردي به نام ضياء شاعر را نقل مي كند ولي نظريات او آنچنان افراطي است كه خود اقبال هم با همه وسعت مشرب ، زير بار همه آنها نمي رود .

حركتهاي اصلاحي شيعي

آنچه تا كنون گفتيم مربوط به جهان تسنن بود . هر چند سيد جمال كه سلسله جنبان نظريه اصلاح است خود ايراني و شيعه است ، ولي آنچه تا كنون گفتيم ، حتي در مورد سيد جمال ، مربوط به حركات اصلاحي در جهان تسنن بود . حركتهاي اصلاحي در جهان تشيع ، حال و وضع ديگري دارد و با آنچه در جهان تسنن گذشته تفاوت دارد . در جهان تشيع سخن اصلاح كمتر به ميان آمده و طرح اصلاحي كمتر داده شده و در باره اينكه " چه بايد كرد ؟ " كمتر تفكر به عمل آمده است .

اما علي رغم همه اينها در شيعه نهضتهاي اصلاحي ، مخصوصا نهضتهاي ضد استبدادي و ضد استعماري بيشتر و عميقتر و اساسيتر صورت گرفته است . در تاريخ جهان تسنن ، جنبشي مانند جنبش ضد استعماري تنباكو به رهبري رهبران دين كه منجر به لغو امتياز انحصار تنباكو در ايران شد و استبداد داخلي و استعمار خارجي هر دو به زانو در آمدند ، و يا انقلابي مانند انقلاب عراق كه عليه قيمومت انگلستان بر كشور اسلامي عراق بود و منجر به استقلال عراق شد و يا قيامي مانند قيام مشروطيت ايران كه رژيم سلطنتي استبدادي ايران را مبدل به رژيم
مشروطه كرد و يا نهضتي اسلامي به رهبري رهبران ديني مانند آنچه در ايران امروز مي گذرد مشاهده نمي كنيم . اين انقلابها همه به رهبري روحانيت شيعه صورت گرفت ، همان روحانيتي كه كمتر در باره اصلاح و طرحهاي اصلاحي سخن گفته و طرح داده است . جنبش تنباكو را علماي ايران آغاز كردند و با دخالت زعيم بزرگ مرحوم حاج ميرزا حسن شيرازي به پيروزي نهائي رسيد . انقلاب عراق را علماي شيعه عراق كه در رأس آنها مجتهد جليل القدر آقا ميرزا محمد تقي شيرازي قرار داشت رهبري كردند .

 راستي حيرت آور و درس آموز است كه از شخصيتي مانند مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي ، مجسمه زهد و تقوا و تهذيب نفس و به اصطلاح درونگرائي ، يكمرتبه در شرائط خاص ، شخصيتي مجاهد طلوع مي كند كه گوئي همه عمر با جهاد و مبارزه به سر كرده است . نهضت مشروطيت ايران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراساني و مرحوم آقاشيخ عبدالله مازندراني از مراجع نجف ، و دو شخصيت بزرگ از علماي تهران ، مرحوم سيد عبدالله بهبهاني و مرحوم سيد محمد طباطبائي رهبري كردند .

 در جهان تسنن ، نه تنها جنبشهائي نظير جنبشهاي فوق الذكر وسيله اصلاح طلبان مذهبي و مقامات روحاني سني صورت نگرفته است ، نهضتهائي نظير نهضت اصفهان و نهضت تبريز و نهضت مشهد كه در نهضت اخير ، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسين قمي نقش اول را داشت نيز صورت نگرفته است . چرا با اينكه در جهان تسنن سخن از اصلاح و مبارزه عليه استعمار و استثمار بيشتر به ميان آمده ، علماي اهل تسنن كمتر
توانسته اند نهضتي را رهبري كنند ، و بر عكس روحانيت شيعه با اينكه انقلابهاي عظيمي بپا كرده است كمتر حاضر شده است در باره دردها بينديشد ، نظر بدهد ، طرح اصلاحي ارائه نمايد ، فلسفه سياسي اسلام را مطرح نمايد ؟ اين جهت به نظام خاص روحانيت شيعه و روحانيت سني مربوط است . نظام روحانيت سني به گونه اي است كه او را كم و بيش به صورت بازيچه اي در دست حكام كه خود ، آنها را " اولي الامر " معرفي كرده است در آورده است .

شخصيتي مانند عبده اگر بخواهد منصب افتاء را احراز نمايد بايد خديو عباس ابلاغ آن را صادر نمايد ، و يا مقام افتاء و رياست جامع الازهر شخصيت بزرگ و مصلحي مانند شيخ محمد شلتوت ، بايد با نوشته شخصيتي نظامي و سياسي مانند جمال عبدالناصر حجيت و سنديت بيابد . روحانيت سني يك روحانيت وابسته است . روحانيت وابسته قادر نيست عليه آن قدرتي كه وابسته به آن است قد علم كند و توده مردم را به دنبال خود بكشاند . اما روحانيت شيعه در ذات خود يك نهاد مستقل است ،
 از نظر روحي به خدا متكي بوده و از نظر اجتماعي به قدرت مردم . و لهذا در طول تاريخ به صورت يك قدرت رقيب در مقابل زورمندان تاريخ ظاهر شده است . در پيش گفتيم علت آنكه سيدجمال در كشورهاي سني مستقيما به سراغ توده مردم مي رفت و در ايران به سراغ علماء ، در كشورهاي سني مخاطبش توده مردمند و در ايران علماء ، در آنجا انقلاب را از توده مي خواهد آغاز كند و در ايران از علماء ، اينست كه روحانيت شيعه از دستگاه حاكمه مستقل بوده
و استعداد انقلابي شدن داشته است بر خلاف روحانيت سني . روحانيت شيعه عملا بر تز ماركس خط بطلان كشيده كه مي گويد : مثلث دين و دولت و سرمايه همواره در طول تاريخ با يكديگر همدست و همكار بوده و طبقه اي را در مقابل توده تشكيل مي داده اند و سه عامل از خود بيگانگي خلق به شمار مي روند .

 ما در مقاله " مشكل اساسي در سازمان روحانيت " ( 1 ) يك بررسي مختصر در باره روحانيت شيعه و روحانيت سني به عمل آورديم و به نقاط قوت و نقاط ضعف هر كدام اشاره كرديم ، و گرچه اميدوار به اينكه روحانيت سني بتواند بر ضعف خود پيروز شود نيستيم ، اما اظهار اميدواري كرده و آرزو كرديم كه روحانيت شيعه بر نقطه ضعف خود پيروز شود و اين آرزو را قريب الوقوع دانسته ايم . فكر مي كنم اكنون كه در حدود پانزده سال از آن مي گذرد شرائط مساعدتري براي غلبه بر آن نقطه ضعف پديد آمده باشد .

در عين حال ، از نظر انديشه اصلاحي و طرح اصلاحي ، در جهان شيعه نيز شخصيتهائي ظهور كرده اند كه انديشه هاي اصلاحي در بعضي زمينه ها داشته اند . مرحوم آيةالله بروجردي و علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء و علامه سيد محسن عاملي و علامه سيد شرف الدين عاملي و بالخصوص علامه نائيني را از اين نظر نبايد از نظر دور داشت . شايسته است اهل نظر انديشه هاي اصلاحي اين شخصيتها را هر چند محدود به زمينه اي خاص است ،

. 1 رجوع شود به كتاب " ده گفتار " نوشته مرتضي مطهري ، گفتار دهم .

/ 36