جنبشهاي اصلاحي در تاريخ اسلام - نهضت های اسلام صد ساله اخیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهضت های اسلام صد ساله اخیر - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هست . پس هر مسلمان آشنا به وظيفه از آن جهت كه خود را موظف به امر به معروف و نهي از منكر مي داند نسبت به اصلاح اجتماعي حساسيت خاص دارد . ضمنا لازم است به يك نكته توجه دهيم كه در عصر ما نسبت به اصلاحات اجتماعي ، حساسيت مثبت و مباركي پيدا شده كه قابل تقدير است ، اما اين جهت احيانا به نوعي افراط گرائي كشيده مي شود كه هر خدمتي جز اصلاح اجتماعي به هيچ گرفته مي شود . هر خدمتي با معيار اصلاح سنجيده مي شود

و ارزش هر شخصيتي به ميزان دخالتش در اصلاحات اجتماعي معتبر شناخته مي شود . اين طرز تفكر هم به نظر مي رسد صحيح نيست ، زيرا هر چند اصلاح اجتماعي جامعه خدمت است ، اما هر خدمتي لزوما اصلاح اجتماعي نيست . اختراع داروي سل يا سرطان خدمت است اما اصلاح نيست . پيش بردن علوم خدمت است اما اصلاح نيست . هر پزشك كه از بامداد تا شامگاه بيمار مي بيند و معالجه مي كند ، خدمت اجتماعي مي كند اما اصلاح اجتماعي نمي كند .

 زيرا اصلاح اجتماعي يعني دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب ، و كار پزشك اينچنين نيست . از اين رو ارزش كار خدمتگزاران بزرگ را به جرم اينكه در اصلاحات اجتماعي نقشي نداشته اند نبايد نديده بگيريم . كار شيخ مرتضي انصاري يا صدرالمتألهين يك خدمت است و خدمت بسيار بزرگ هم هست در صورتي كه كار آنها اصلاح ، و خود آنها مصلح به شمار نمي روند . يا مثلا تفسير مجمع البيان كه در حدود نه قرن پيش نوشته شده و همواره مورد استفاده صدها و هزارها نفر بوده و هست خدمت
است اما اصلاح اجتماعي شمرده نمي شود ، كاري بوده كه يك عالم در انزوا انجام داده است . بسا افراد كه از راه تقواي شخصي و الگو بودن عيني خودشان بزرگترين خدمتها را كرده ، در حالي كه عملا از دخالتهاي اجتماعي بر كنار بوده اند . پس صالحان نيز مانند مصلحان ارزشمندند و خدمت كرده اند گو اينكه مصلح شمرده نشوند . در جمله هاي بالا كه از نهج البلاغه نقل كرديم ، علي عليه السلام نقش خود را از نظر فعاليتهاي اجتماعي به عنوان " مصلح " توضيح مي دهد .

 امام حسين عليه السلام هم در مجمعي بزرگ كه ايام حج از كبار صحابه در زمان معاويه تشكيل داد و سخنراني مفصلي ايراد كرد كه در تحف العقول مسطور است ، در ضمن سخنانش همين جمله هاي پدر را آورد يعني نقش خود را در فعاليتهائي كه قصد آنها را داشت به عنوان " مصلح " بيان كرد .

 امام حسين در وصيتنامه معروفش خطاب به برادرش محمد ابن حنفيه نيز به كار خود عنوان " اصلاح " و به خود عنوان " مصلح " داد . در آنجا چنين نوشت : « اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ، انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي ، اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرش جدي و ابي . » قيام من قيام فردي جاه طلب يا كامجو يا آشوبگر و يا ستمگر نيست . در جستجوي اصلاح كار امت جدم بپا خاسته ام . اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيرت جد و پدرم رفتار نمايم .

جنبشهاي اصلاحي در تاريخ اسلام

گذشته از سيره و روش ائمه معصومين كه سراسر ، تعليم و ارشاد و جنبشهاي اصلاحي است ، در تاريخ اسلام حركتها و جنبشهاي اصلاحي فراوان مي توان يافت كه از هيچ تاريخ ديگر كمتر نيست . ولي نظر به اينكه بررسي كافي درباره اين جنبشها به عمل نيامده انسان ابتداء مي پندارد تاريخ اسلام از نظر جنبشهاي اصلاح طلبانه تاريخي راكد و صامت است . لا اقل هزار سال است كه اين انديشه در ميان مسلمانان ( ابتدا در اهل تسنن و بعد در شيعه ) راه يافته كه در اول هر قرن ، يك " مجدد " و احياء كننده دين ظهور خواهد كرد .

 اهل تسنن حديثي به اين مضمون به روايت ابوهريره نقل مي كنند : « ان الله يبعث لهذه الامة علي رأس كل مائة من يجدد لها دينها . » خداوند در سر هر صد سال مردي براي امت بر مي انگيزد كه دين او را نوسازي كند و سامان دهد . هر چند اين حديث از نظر سند اساسي ندارد و از نظر تاريخي هم تأييد نمي شود و ما در جاي ديگر به نقد اين حديث و اين تفكر پرداخته ايم ( 1 ) ، ولي شيوع و رواج و قبول اين انديشه در ميان مسلمانان بيانگر اين حقيقت است كه مسلمانان لا اقل در فاصله يك قرن ، انتظار مصلح يا مصلحان داشته اند و عملا برخي نهضتها را نهضتهاي اصلاحي تلقي مي كرده اند . اينست كه مي گوييم : اصلاح و مصلح و نهضت اصلاحي و

. 1 ده گفتار ، مقاله احياء فكر ديني .

/ 36