آن شاعر اين شعر را در پاسخ حكيم سنايى فرستاد - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن شاعر اين شعر را در پاسخ حكيم سنايى فرستاد





  • باش تا حسن نگارم خيمه بر صحرا زند
    از علاى خلق او عالم چو عليين شود
    كيست كو پهلو زند با آنكه دولتخانه را
    در حجاب كبر يا چون باريا جولان كند
    در مصاف عاشقان در سينه هاى بي دلان
    آنچه نتوانند زد آن ديگران بر هفت رود
    اى گلى كز گلبنت عالم همه گلزار شد
    برگ دار گلبنت طاها و بيخش والضحا
    جوشها در سينه ى عشاق نيز از مهر تو
    شكر احسان تو مدح تست اى صاحب جمال اين جواب شعر استادم كه گفت اندر سرخس
    اين جواب شعر استادم كه گفت اندر سرخس



  • شورها بينى كه اندر حبة الماوا زند
    پس خطابش قرب سبحان الذى اسري زند
    از بزرگى سر به اوادني و ما اوحي زند
    تكيه كى بر مسند لا خوف و لا بشري زند
    ضربت قرب وصال از درد ناپيدا زند
    آن نوا از دست چپ آن ماه بر يكتا زند
    وز گلت بوى تبارك ربنا الاعلا زند
    بار او ياسين و شاخش سر به اوادني زند
    هر زمانى تف وراى گنبد خضرا زند
    نقش مدح تو رقم بر ديده ى بينا زند چون همى از باغ بوى زلف يار ما زند
    چون همى از باغ بوى زلف يار ما زند


/ 418