از زبان منجم ماوراء النهر كه تقويم آورده بود گفته است - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از زبان منجم ماوراء النهر كه تقويم آورده بود گفته است





  • اى امين شاه و سلطان و امير ملك و دين
    خلق را در دين و دنيا از براى مصلحت
    بر تو غيب آسمان چون عيب عالم ظاهرست
    نى بدن آوردم اين تقويم تا ز احكام او
    من نكو دانم كه پيش راى تو نقاش وهم
    زان وسيلت ساختم خود را وگر نز روى عقل
    گر يكى تقويم دارى گو دو باش از بهر آنك
    خواجه را اندر خزان بل تا دو باشد بوستان
    بر سپهر تو چه تنگى كرده باشد آفتاب
    ماوراء النهرى و صفرايى تواند اين طايفه
    اين چنين صفرا ز سركه و انگبين كى به شود
    سركه اينجا طبع من شد انگبين احسان تو
    شين دين اندر غريبى از همه رسواترست تا يمين ست و يسار اندر بزرگى و شرف
    تا يمين ست و يسار اندر بزرگى و شرف



  • زبده ى دور زمانى عمده ى روى زمين
    عروةالوقى تويى امروز و هم حبل المتين
    زان كه چون عقلى و جان هم پيشوا و هم پيش بين
    بازدانى راز گردون در شهور و در سنين
    نقش كردست اين همه احكام در لوح يقين
    بر لب دجله بنفروشد كس آب پارگين
    هر كجا نوشك نشايد هم نشايد انگبين
    غر چه را در مهرگان بل تا دو باشد پوستين
    در بهشت تو چه رحمت كرده باشد حور عين
    خاصه چون باشند با صفرا و سودا همنشين
    كانگبين از مستعان سازى و سركه از مستعين
    من چو در سركه فزودم تو مكن كم ز انگبين
    باز خر يك ره مرااز شين دين اى زين دين يمن بادت بر يسار و يسر بادت بر يمين
    يمن بادت بر يسار و يسر بادت بر يمين


/ 418