مهر بنده ى آن رخ چون ماه باد فرق او همچون خط او سبز باد روى آن كز خاصيت دارد خبر مدت حسن و بقاى ماه من از براى پاس باس غيرتش چون بهشت و دوزخست آن زلف و رخ اشك آن كز وى نينديشد بجو آن چنان چون شاه خوبان آن مهست بهر خدمت چرخ بر درگاه او در حريم حرمت آگينش چو عرش پيش نوك تير درزى حرفتش ريزه هاى زر و سيم قلب چرخ چون كند سلطان علوى آرزو آفتابست او وليكن گاه نور شاه بهرام آنشهى كاندر جهان عرش و فرش دشمنان جاه او پيش گرز گاو سارش روز صيد بى شه اسب و پيل و فرزين هيچ نيست سوى جانش سهم غيب تيز تازپس چو نزدش هر چه جز الاه لاست پس چو نزدش هر چه جز الاه لاست
جان فداى آن لب دلخواه باد بخت او چون عمر او برناه باد چون دو بيجادش ببند كاه باد با مدد چون عمر سال و ماه باد ساكن حبس خموشى آه باد ساحت پاداش و باد افراه باد همچو راه كهكشانش راه باد شاه دولتشاه دولتشاه باد صد كمر بربسته چون خرگاه باد دختر فغفو و قيصر داه باد حصن دشمن خيمه ى جولاه باد در سرا ضرب كفش درگاه باد آفتابش تاج و چرخش گاه باد سايبانش سايه ى الاه باد تا جهان را شاه بايد شاه باد همچو بيژن زير سنگ چاه باد شير گردون كمتر از روباه باد شاه ما را به بقاى شاه باد چون خرد منهى و كارآگاه بادسايگاهش حفظ الا الاه باد سايگاهش حفظ الا الاه باد