در تغيير احوال مردم و دگرگونى روزگار - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تغيير احوال مردم و دگرگونى روزگار





  • اى مسلمانان خلايق حال ديگر كرده اند
    در سماع و پند اندر دين آيات حق
    كار و جاه سروران شرع در پاى اوفتاد
    پادشاهان قوى برداد خواهان ضعيف
    ملك عمر و زيد را جمله به تركان داده اند
    شرع را يكسو نهادستند اندر خير و شر
    عالمان بى عمل از غايت حرص و امل
    گاه و صافى براى وقف و ادرار عمل
    از براى حرص سيم و طمع در مال يتيم
    خرقه پوشان مزور سيرت سالوس و زرق
    گاه خلوت صوفيان وقت با موى چو شير
    قاريان زالحان ناخوش نظم قرآن برده اند
    در منازل از گدايى حاجيان حج فروش
    مالداران توانگر كيسه ى درويش دل
    سر ز كبر و بخل بر گردون اخضر برده اند
    زين يكى مشت كبوتر باز چون شاهين به ظلم
    خواجگان دولت از محصول مال خشك ريش
    بر سرير سرورى از خوردن مال حرام
    از تموز زخم گرم و بهمن گفتار سرد خون چشم بيوگانست آنكه در وقت صبوح
    خون چشم بيوگانست آنكه در وقت صبوح



  • از سر بي حرمتى معروف منكر كرده اند
    چشم عبرت كور و گوش زيركى كر كرده اند
    زان كه اهل فسق از هر گوشه سر بر كرده اند
    مركز درگاه را سد سكندر كرده اند
    خون چشم بيوگان را نقش منظر كرده اند
    قول بطلميوس و جالينوس باور كرده اند
    خويشتن را سخره ى اصحاب لشكر كرده اند
    با عمر در عدل ظالم را برابر كرده اند
    حاكمان حكم شريعت را مبتر كرده اند
    خويشتن را سخره ى قيماز و قيصر كرده اند
    ورد خود ذكر برنج و شير و شكر كرده اند
    صوت را در قول همچون زير مزمر كرده اند
    خيمه هاى ظالمان را ركن و مشعر كرده اند
    در جفا درويش را از غم توانگر كرده اند
    مال خود بر سايلان كبريت احمر كرده اند
    علمى بر خلق چون چشم كبوتر كرده اند
    طوق اسب و حلقه ى معلوم استر كرده اند
    شخص خود فربى و دين خويش لاغر كرده اند
    خلق را با كام خشك و ديده ى تر كرده اند مهتران دولت اندر جام و ساغر كرده اند
    مهتران دولت اندر جام و ساغر كرده اند


/ 418