ذكر عمارتى كه بدار الخلاقه شد بلند و آغاز آن ز جامع دين بست كردگار - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذكر عمارتى كه بدار الخلاقه شد بلند و آغاز آن ز جامع دين بست كردگار





  • چو بنشست بر تخت قطب زمانه
    هوس خاستش كاز پى ملك دارى
    چو صاحب خلافه شد از عدل رافه
    چو نيت چنان داشت در دل نهانى
    شدش در دل به بنياد خيرات مايل
    به فرمود كاول برارند جامع
    به طاعت چو سر پيش محراب شايد
    بهر دار كفرى ز محراب و منبر
    رسيدند بنياد كاران دانا
    پيامى مهيا شد اسباب چندان
    به تعجيل كردند اندك اساسى
    چو محراب بيت الخلافه برآمد
    در روز آدينه را كرد گلشن
    ز ايار گنج پياپى سراسر
    مصمم شدش عزم كشور گشائى من اين ماجرا در سپهر نخستين
    من اين ماجرا در سپهر نخستين



  • كه چون قطب بادش بقا جاودانه
    بكار بناها كند استوارى
    نهاده لقب حصن دارالخلافه
    كه رايت برآرد به كشور ستانى
    ز نور نيت كرد يك طرف حايل
    كه بامش برآيد به خورشيد لامع
    به محرابى از كافران سر ربايد
    كند سركشان را نگونسار و بى سر
    به پل بر رخ باد بستن توانا
    كه نايد در انديشه ى هوشمندان
    كه باشد اساسش عمل را قياسى
    درآمد خليفه چو جمعه درآمد
    ز نور تعبد چو خورشيد روشن
    گل زرد را كرد كبريت احمر
    كه كوشد در اظهار امر خدائى همه گفته ام جنبش شاه و تمكين
    همه گفته ام جنبش شاه و تمكين


/ 179