رخش طلب كرد شه كام گار از روش پيل كران تا كران صف سياه از علم سرخ وز رد شه بته ى چتر سيه مى چميد شاه بدر وازه ى دولت شتافت نغمه ى مطرب زگلوگاه ساز ماه و شاخ چرخ زنان پاى كوببس كه فشاندند ز هر سو نار بس كه فشاندند ز هر سو نار
شد بگه ى چاشت به دولت سوار سر به سر اندام زمين شد گران نسخه ى ديباچه ى نوروز كرد اول شب صبح دوم مي دميد دادبدر وازه كشادى كه يافت گوش نيوشنده همى كرد باز گشته به مو از ره شه خاكروبفرش زمين شد ز در شاهوار فرش زمين شد ز در شاهوار