در صفت موسم گرماى هند - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صفت موسم گرماى هند





  • خانه چو خورشيد به جوزا گرفت
    رفت در آن خانه ى تير از مسير
    باد ز جوزا شده آتش ز مهر
    بس كه ستد روز جهان را زتاب
    صبح هم از تافتن شب برست
    تافته از گرمى خود آفتاب
    شب شده چون روز وى اندر گداز
    بيش بقا، روز بمانند سال
    خلق كشان در پنه ى سايه رخت
    جانب سايه شده مردم روان
    بس كه شده سايه زگرمى سياه
    خواست كند خلق زگرماى خويش
    ليك ز تاب فلك تا بناك
    گرم چنان گشت هوا در جهان
    خون برگ مرد زبون آمده
    پاى مسافر بره گرم دور
    چوب شد از غايت خشكى نبات
    سبزه ى در پاش ز مرد نماى
    لاله سيه كشت زخشكى چو مشك سنگ كه آتش ز وى ايد برون
    سنگ كه آتش ز وى ايد برون



  • رفت در آن خانه درون جا گرفت
    محرق ازآتش خورشيد تير
    سوخت جهانى ز زمين تا سپهر
    ديده نشد نقش شب الا به خواب
    طالب شب گشت چراغى بدست
    تابش او كرده جهان را به تاب
    روز چو شبهاى زمستان دراز
    بيش بقا تر شده بعد از زوال
    سايه گريزان به پناه درخت
    سايه به دنباله ى مردم دوان
    گرم در انداخته خود را به چاه
    در پنه ى سايه ى خود جاى خويش
    سايه نماند از تن مردم به خاك
    آتش گويند، بسوزد زبان
    خوى شد ، از پوست برون آمده
    ز ابله پر قبر چو نان تنور
    از پى يك شربت آب حيات
    كاه شده ، بلكه شده كهرباى
    چون به سياهى كشد از كشت خشك ماند ز خورشيد در آتش درون
    ماند ز خورشيد در آتش درون


/ 179