در صفت باران موسمى هند - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صفت باران موسمى هند





  • كرد چوره در سرطان آفتاب
    ابر سرا پرده به بالا كشيد
    آب فرو ريخت به كار زمين
    سيل، عنان بس كه به تندى گزاشت
    چون دهل رعد شد از آب غرق
    گرم چنان شد كه چو آواز داد
    قوس قزح گشت كمان وار كوز
    تاب كشيد آتش به رقش چنان
    جوى كه شد مست خوش و آبدار
    صفوت آب ار تو ندانى محال
    تندى سيلاب به بالاى كوه
    ماند همه وقت خط سبزه تر
    هر دمنى يك گل و صد آب جو
    برق به شمشير در آورد تاب
    برق، بهر سوي، بتابى دگر
    پرده نشين گشت فلك سو به سو
    جوى كه شد برهنه سيمين تنش
    خاك ز بى آبى امان يافته
    چون زمين از آب شده سيم ناب جوى رسيده به بلندى ز سيل
    جوى رسيده به بلندى ز سيل



  • چشمه ى خورشيد فرو شد باب
    سبزه صف خويش بصحرا كشيد
    زد همه بنشست غبار زمين
    باد به زنجير نگاهش نه داشت
    گرم شد از آتش سوزان برق
    غلغله در گنبد گردون فتاد
    از دو طرف سبز پى و سرخ توز
    كش نم صد ابر نه دارد زيان
    آب گرفتش لب و سبزه كنار
    زير زمين ابر نمود از خيال
    از شغب آورد زمين را ستوه
    از كف خورشيد نهان شد ار
    هر چمنى صد گل و صد آبرو
    گشت زره پوش سواران آب
    دست، بهرجوي، بر آبى دگر
    با همه زالى شده پوشيده رو
    جامه غوكى شده پيراهنش
    چشمه ز جوى آب روان يافته
    باد گره بر زده بر سيم آب هم به تواضع به نشيبش ميل
    هم به تواضع به نشيبش ميل


/ 179