صفت زنان مطربه ى هندي - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفت زنان مطربه ى هندي





  • شد زن مطرب به نوا پرورى
    غمزه زنانى همه مردم فريب
    چاه زنخ روشن و صافى چو ماه
    پرده برانداخته چون آفتاب
    روئى چو خورشيد بر افروخته
    ز ابروى خم پشت كمان ساخته
    ناوك شان چون شده بيرون زكيش
    رشته در بسته برد از دو سوى
    سى مه يك روزه فگنده به گوش
    از كف خود آئينه ى بنهاده پيش
    موئى ميان سرشان فرق جوى
    جعد كه پيچيده به پا در خرام
    بر زمين افگنده چو گيسوى خويش
    قامت شان سرو دلى راستين
    يافته از نغمه گلوشان خراش
    سينه بسى خسته ى و دل كرده ريش
    قامت شان بود به پا كوفتن
    رقص كنان چون بزمين پا زدند
    از روش جنبش دستان شان هر كه در آن شعبده هشيار بود
    هر كه در آن شعبده هشيار بود



  • انجمنى پر ز مه و مشترى
    سيب، زنخ، خال زنخ، تخم سيب
    روى نما گشته چو آبى به چاه
    كرده به يك غمزه جهانى خراب
    جان كسان زاتش خود سوخته
    تير مژه نيم كش انداخته
    ديده سپر كرده سياهى خويش
    چون قطرات عرق از گرد روى
    حلقه مگو يك مه سى روزه گوش
    ديده رخ خود به كف دست خويش
    شكل هلال آمده بي فرق موى
    ماهى ساق آمده در پاى دام
    رفته ره خويش هم از موى خويش
    پر ز گل از ساعدشان آستين
    صورت خراشيده شان جان خراش
    هر نفس از تيزى آوازه خويش
    گيسوى مشكين به زمين روفتن
    در حق ناهيد لگدها زدند
    مجلسيان هر همه حيران شان مست، نه از مي، كه ز ديدار بود
    مست، نه از مي، كه ز ديدار بود


/ 179