ژس و تبديل
چرخ نداند در و ديوار كس مردم يك خانه و صد خرمى چتر شه آنست كه شد چرخ ماه ور قلم از سحر زبان بر كشم آب فرو ماند چو كوه از شهاب چشم پدر بهر جگر گوشه تر
چشم پدر بهر جگر گوشه تر
تكيه به ديوار و درش كرده بس خانه ى يك مردم و صد مردمى چرخ مه اين است كه شد چتر شاه سحر زبان را به قلم در كشم كوه درامد به تزلزل چو آب گوشه ى هر چشم شده پر جگر
گوشه ى هر چشم شده پر جگر