تجنيس
باش به كامم كه به كام توام حكمت و حكمش كه ندارد زوال بر در تو آمده ام شرمسار اشتر پوينده ى پولاد پاى ابر شده كوه بلند از شكوه آب معانى ز دلم زاد زود
آب معانى ز دلم زاد زود
زنده و نازنده به نام توام هم ز خلل خالى و هم از خيال از شر من در گذر و در گزار كوه نما از تن كوهان نماى برق شده بر سر او تيغ كوه آتش طبعم به قلم داد دود
آتش طبعم به قلم داد دود