حكمت و اخلاق - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت و اخلاق





  • چون هنر مرغ فراوان شود
    واى بر آن آدمى بى خبر
    دجله چو آميخته گردد به نيل
    چشمه ى چاه هر چه كه بالا شود
    خواست يكى خواسته ليكن نيافت
    رفت يكى در طلب لعل سنگ
    وان دگرى را كه غم آن نبود
    كوشش بيهوده ز غايت برون
    اين همه بيدارى ما خفتن ست
    گر بودت، خوش خور و بدخو مباش
    تنگ مباش از پى عيش فراخ
    هر چه رسد، بيش خور و كم مخور
    هر چه بجوئى و نيابي، مرنج
    ترك طمع گير ز خود شرم دار
    گرسنه زانى كه درين تنگناى
    غره به نزد يكى سلطان مشو
    هست وى از خرمن هستى خسى
    چند كشى پيش ملك دست پيش
    تشنه بمير، آب زد و نان مخواه چون ببريدى طمع از ناكسان
    چون ببريدى طمع از ناكسان



  • مرغ ز بر دست سليمان شود
    كوكم از آن مرغ بود در هنر
    هست جدا كردن آن مستحيل
    چشمه محال است كه دريا شود
    آنكه نمي خواست برد خود شتافت
    ريزه ى سنگين نيامد به چنگ
    لعل چنان يافت كه در كان نبود
    كوبش آبست، به هاون درون
    كامدن ما ز پى رفتن ست
    ور نبود، رنجه مشو گو مباش
    كان برى از باغ كه خيزد ز شاخ
    ور نرسد هم برسد، غم مخور
    زانكه به خواهش نتوان يافت گنج
    تا نشوى چون خجلان شرمسار
    نان ز ملك مى لبى نزد خداى
    بلبل باغي، مگس خوان مشو
    تا تو چه باشى كه كمى زو بسى
    تات زكاتى دهد از ملك خويش
    خون خور و از خوانچه شان نان مخواه صرف مكن گوهر خود با خسان
    صرف مكن گوهر خود با خسان


/ 179