اى جهانى پر از مكارم تو چون قوي دل بود به رحمت تو چكند گرچه نيست بر تو عزيز بسكه كوشد كه با تو دم نزند مبرمى شرط شاعريست وليك اينك اين مباينت حكميست اينكه او پشت دست مي خايد چه كنم قصه چون دراز كنم آب چون آتشم فرست كه بادآب انگور بوك سعى كند آب انگور بوك سعى كند
انورى در جهان ترا دارد هر زمان زحمتت همى آرد خويشتن خوار مي نپندارد كرمت خامشش بنگذارد بنده را زان شمار نشمارد كه به انصاف حكم بگزارد همه را پشت پاى مي خارد عيش تلخم همى بيازارد بر سرم خاك غم همى باردتا غمم غوره در نيفشارد تا غمم غوره در نيفشارد