خواجه شمس انورى را پوستينى وعده كرده و در فرستادن آن تاخير نموده بود اين قطعه در تهديد وى گفته
شمس بى نور و خواجه ى بي اصل از سر جوى عشوه ى آب ببند تا مرا در ميان تابستان
تا مرا در ميان تابستان
چند از اين دفع گرم و وعده ى سرد بيش از اين گرد پاى حوض مگرد مر ترا پوستين نبايد كرد
مر ترا پوستين نبايد كرد