در التماس برات انعام گويد كه خبر آن بدو رسيد و برات نرسيده بود
اى خداوندى كه بر درگاه جاهت بنده وار بنده را فخرالزمان اسحق و چندين كس جز او گر درستست اين سخن معلوم كن تا آن برات
گر درستست اين سخن معلوم كن تا آن برات
چرخ و انجم سالها اجرى و راتب خورده اند تازه از انعام تو چيزى حكايت كرده اند خود كه آوردست و كى بارى به من ناورده اند
خود كه آوردست و كى بارى به من ناورده اند