مخدوم به انورى جفتى موزه بخشيد در شكر آن گويد - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مخدوم به انورى جفتى موزه بخشيد در شكر آن گويد





  • اى خداوندى كه پيش لطف خاك پاى تو
    پاى باست زين اگر بر خنگ ايام افكند
    روى خاكى كه از موزه ت جمالى كسب كرد
    موزه ى خاص ترادستار كردم از شرف
    نام ميمون تو تا بر ساق او بنوشته اند
    موزه اى كز افسرى بيش است در پايش كنم
    آ سمان از بهر تاج خسرو سيارگان
    هر كرا اى دست موزه اش از تفاخر دست داد شاد و دولت يار بادى تا به سعى آ فتاب
    شاد و دولت يار بادى تا به سعى آ فتاب



  • آب حيوان از وجود خويش بيزارى كند
    فتنه نتواند كه در ظلمش ستمكارى كند
    تاابد با زمزم و كور كله دارى كند
    موزه ى خاص ترا زيبد كه دستارى كند
    ساف عرش از رشك آن دولت همى زارى كند
    حاش لله بنده هرگز اين سبكسارى كند
    روزها شد تاهمى از من خريدارى كند
    برهمه عالم زبر دستى و جبارى كند در نما نفس نباتى را صبا يارى كند
    در نما نفس نباتى را صبا يارى كند


/ 439