مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در تعريف علم و شان آن
موعظه در رفع امل
في الحكمة
حكيم به دنبال ناصرالدين به منصوريه رفت او رابه بزم گاه راه ندادند اين قطعه را سروده بار خواست
در موعظه
در التماس شراب
در تهديد
در معذرت صاحب
عزل خواجه شهاب را خواهد
وقتى انورى را درد پايى عارض گشته و ناصرالدين طاهر به عيادت وى رفته در شكر آن و عذرخواهى اين قطعه گفته است
در شكايت زمانه
در مذمت فرمان بردارى از زن
صاحب را به داشتن دو فرزند به نام محمود و مسعود تهنيت گويد
در هزل گويد
در مدح ملك الوزرا بدرالدين طوطى بك بن مسعودبن على
در هجا گويد
در شكايت گويد
شراب خواهد
ايضا درخواست شراب كند
في الهجا
در طلب شراب گويد
ايضا شراب خواهد
مطايبه
در شكايت زمان و حبس مجدالدين ابوالحسن عمرانى
در قناعت و صبر گويد
در شكر و قناعت گويد
در مطايبه گويد
در تعريف كتاب مقامات قاضى حميدالدين
صاحب ناصرالدين را مدح گويد
در مدح مجدالدين ابوطالب نعمه
در شرح اشتياق گويد
در هجو صفى محمد تاريخى
در شكايت دنيا
در شكايت گويد و توقع تلطف كند
در مدح گويد
در مدح موئتمن سرخسى
در محمدت صاحب ناصرالدين
في الحكمة
در مدح مجدالدين ابوطالب نعمه
شراب خواهد
در هجا گويد
در مدح مجدالدين ابوالحسن عمرانى و شكر نعمت او
بيگاه به حضرت رفت در عذر آن گويد
در طلب جو اين قطعه فرموده
شراب خواهد
در شكايت دورى از بزم مخدوم
در آرزومندى
قطعه ى زير را به خواجه اسحاق پدر خوانده ى خود فرستاده
در حبس مجدالدين ابوالحسن عمرانى
مطايبه
از الب ارغون فرش و اسب و زين و خيمه خواسته
اظهار اشتياق كند
حساد او را به تهمتى منسوب كردند قسميات در نفى تهمت و ذم شاعرى و استغفار گويد
مطايبه در موفق سبعى
در مدح سلطان اعظم سنجر
در مدح اقضي القضاة قاضى حميدالدين
مطايبه
در شكايت و طلب احسان از مخدوم
در هجا
در مرثيه
در نصيحت
لغزيست كه در طلب خربزه گفته
شراب خواهد
در حبس مجدالدين ابوالحسن عمرانى
لطيفه
در حضرت مخدوم بار خواهد
مطايبه
طلب امداد مهم خود كند
در مدح منصور عامر
ستايش بزم مخدوم كند
در قناعت و آزادگى
در مدح سعدالدين و كيفيت سقطه و حسب حال خود
در مدح صاحب جمال الدين محمد و شكايت از روزگار
حكيم در اواخر عمر از ملازمت دربار سلاطين احتراز مي نموده، وقتى سلطان غور او را طلبيد اين قطعه را بدو فرستاد
ناصرالدين طاهر را درد دندان عارض گشته انورى اين قطعه هنگام عيادت او گفته و در هر بيت التزام لفظ دندان نمود...
امير يوسف نام و عده ى عطايى كرده و وفا ننموده بود در تهديد او گفته است
در ندامت و شكايت
در مطايبه
در موعظه و شكايت دهر
لطيفه
در طلب شراب و گوشت و مزه به طريق لغز گفته
سكنجبين از كسى به طرز لغز خواسته
در قناعت
در مدح موئيدالدين مودودشاه
مناظره ى بوته ى كدو با درخت چنار
در مطايبه
در مذمت اصحاب ديوان
در فضيلت عقل و شرف انسان به خرد
در شكايت زمانه و مفاخرت خود
از يكى اكابر رنجيده بود حسب حال خود و نكوهش او گويد
اين قطعه را فتوحى گفت و به انورى بست و مردم بلخ بر حكيم متغير شدند سوگندنامه در نفى آن گفت
در طلب شراب
در مذمت سوارى
در مذمت زن خواستن
در مدح بهاء الدين على
در طلب شراب
مطايبه
در مرثيه ى مودودشاه و بي وفايى جهان
در بى ثباتى جهان
در تاريخ فوت سلطان سنجر
در اشتياق
مدح زين الدين عبدالله را گويد و حضور ميزبان را خواهد
في الحكمة والنصيحة
در مذمت كسى
در مدح
در شكر
در عذر مستى
مطايبه در عذر مستى
ايضاله
صفي الدين موفق هيزمى به انورى وعده كرد و حكيم غلام خود را به طلب آن فرستاد چون به وعده وفا نكرد اين قطعه در ...
در هجو خواجه صلاح نامى
در قناعت و شكايت از روزگار
در مدح قاضى حميدالدين
در مدح صاحب ناصرالدين طاهر
در شكايت
از كسى يخ خواهد
صاحب ناصرالدين دارو خورده بود او را تهنيت گفته
مخدوم حكيم را در سراى خاص جاى داد در شكر آن گويد
در تهنيت دارو خوردن مجدالدين
ايضا در تهنيت دارو خوردن مجدالدين
در مدح ملك نصرةالدين
در هجا
در ذم طمع
عمادالدين پيروزشاه وقتى به خانه ى حكيم به عيادت آمده بود انورى در شكر آن گفته
در جواب مكتوب عمادالدين پيروزشاه
در عذر
در مفارقت دوستى
در مذمت خزانه دار سلطان گفته و چون با هر گنجى ماريست تعبير از خزانه دار به حيه كرده است
در مدح تركان خاتون
شراب خواهد
در عذر تقصير خدمت
در مدح نظام الملك بدرالدولة والدين خاصبك طوطي بن مسعود
در شكايت دهر
سيد مجدالدين بوطالب نعمه را گويد
كتاب و كلاهى نزد بزرگى داشت در تقاضاى آن گويد
خواجه شمس انورى را پوستينى وعده كرده و در فرستادن آن تاخير نموده بود اين قطعه در تهديد وى گفته
در تجديد لقب موئيدالدين مودودشاه
در هجا
در وعظ
در حق سنقر خاص گويد
در مدح پيروز شاه
در نصيحت
شبى در حال مستى از بامى درافتاد اين قطعه را گفت
در هجو
مطايبه
در صفت كسب كمال ومذمت ابناء عصر
در مدح ملك الشرق علاء الدين محمد امير كوه
درشكايت دهر
طبيبى را ذم كند
در حكمت و موعظه
در هجا
در حبس مجدالدين ابوالحسن
در طلب احسان
در طلب كاغذ گويد
در علو همت خود گويد
قاضى حميدالدين از انورى سوئال كند
انورى در جواب قاضى گويد
سلطان سنجر انورى را به مجلس خود خوانده بود در شكر آن گفته
مدح شهاب الدين ابوالفتح كند و اجازه ى دخول به مجلس او خواهد
در تقاضاى راتبه
مدح قاضى حميدالدين
شكايت از دهر
مطايبه
در التماس برات انعام گويد كه خبر آن بدو رسيد و برات نرسيده بود
در عارضه ى خاتون عصمةالدين رضيةالملوك
در هجاى بخيلى گفته
در تقصير ملاقات ياران به يكديگر گويد
شراب خواهد
لغز
در مديح
شراب خواهد
در وصل سراى مجدالدين ابوالحسن
در تهنيت منصب گويد
در مدح
درخواست روشنايى كند
ممدوح براى حكيم خلعتى فرستاده در شكر آن گويد
شكايت از فلك و مدح صاحب
مخدوم به انورى جفتى موزه بخشيد در شكر آن گويد
در هجا
در شكايت
در حبس مجدالذين ابوالحسن عمرانى
طلب ادرار و راتبه از مخدوم براى يك نفر از شاگردان خود كند
شراب خواهد
ايضا طلب شراب كند
در هجا
در تهديد و هجو قاضى هرى
در نكوهش فلك
در مذمت زنان
در التماس موزه
در هجا
در نكوهش روزگار
اجازت خواهد
در وصف بنا و مدح مير عميد
از كسى درخواست پنبه كند
براى درآمدن به خانه ى اكفى الكفاة بار خواهد
شراب خواهد
حضور دوستى را خواهد
در تقاضاى انعامى كه حواله شد و نيافت فرمايد
در قضا و قدر
حكيم رنجور بود و دوستى او را عيادت نكرد در شكايت و طلب حضور او گويد
اذن دخول به مجلس صاحب خواهد
مخدوم به حكيم جام شرابى بخشيده در شكر آن و طلب شراب گويد
در هجو شخصى كه به على مهتاب مشهور بود
شراب خواهد
در مرثيه
در مفارقت
فى الاشتياق
در عذر
در مذمت اهل سوق
اسب پيرى را مذمت كند
قبا از بزرگى خواسته
مطايبه ملكشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابى
در عذر تقصير نرفتن پيش ممدوح
از ممدوح التماس كفش به معما كرده است
در مدح بدرالدين الغ جاندار بك اينانج بلكا سنقر
قاضى هرى مبتلا به مرض جرب شده و حكيم به عيادت او رفته و او از خانه بيرون نيامده و اين قطعه را درهجو او گفته است
مطايبه با باغبانى كه ازو كدوى تر خواسته
شكايت از روزگار
نكته ى پسنديده
در طلب شكر و عود
در موعظه
مطايبه
در اشتياق
در مرثيه
مطايبه
در هجا
در تقاضا
در مديح
در هجو صلاح صالحى
در ذل سوئال
در نصيحت نفس
درمرثيه
مطايبه به محبوب كند
از نجيب الدين كاتب سياهى خواهد
امير شجاعى شاعر در قدح انورى گفته
حكيم در جواب شجاعى گويد
در مذمت شعرا
در عذر بدمستى خويش
در منع توزيع با جمال الدين مسعود گويد
در شكايت از ممدوح خويش حميدالدين
طلب وظيفه كند
در مذمت زنان
عزالدين نامى را ستايش كند
در مطايبه
تعريف شراب كند
شراب خواهد
در هجو
در شكايت
در تمثيل
در شكر
در تعريف عمارت و مدح صاحب
در وصف كوشك و سراى مجدالدين ابوالحسن عمرانى
قسم بر بي گناهى
در مطايبه
سخن كمالى را ستايد
در مطايبه
در بيان حال خود
التماس انعام
ستايش ملك الشعرا ارشدالدين
الب ارغو يكى از ممدوحان حكيم را ميل كشيدند در آن باب گفته است
از بزرگى درخواست كاغذ سپيد كند
در نقدى كه يكى از امرا در مرثيه ى سيدابوطالب نعمه بدو كرده بود گويد
قاضى حميدالدين در مدح حكيم گفته و بدو فرستاده
انورى در جواب اين قطعه گفته و او را ستوده است
به شخصى تكلف فرمايد
از دوستى سيم گرمابه خواهد
در تقاضا
در عذر غيبت از مجلس مخدوم
في الاشتياق
به مجلس صاحب بار خواهد
در اشتياق دوستى و طلب مكاتبات ازو
در شكايت
در حسب حال و وارستگى خويش
در طلب صاحب
شكوه از روزگار
در مدح تاج الدين ابوالمعالى محمد المستوفى گويد و عرق نسترن خواهد
در بيان هنرهاى خود و جهل ابناء عصر
در مطايبه
كيسه اى به حكيم وعده كرده اند آن را با كاردى طلب مي كند
در شكايت
نكته ى موزون
در شكر تشريف
وله ايضا
در افلاس و رنجورى خود
در عذر
التماس كفش كند
در حسب حال
در نصيحت
در اشتياق
در عزلت و قناعت و جواب سائلى كه از حكيم قصه ى شعر گفتنش پرسيد گويد
در رياضت خاطر
مذمت ممدوحى كه وعده ى صله بدو داده و وفا نكرده
در مدح
در اشتياق
از زبان پسران ميرداد كه يكى طوطى به يك ملقب به ناصرالدين و ديگر عضدالدين است گفته و آنها را ستايش كرده است
در تمثيل
معما
شراب خواهد
لغز به اسم سلطان سنجر و بيان آنكه عدد نام سنجر با پيغمبران مرسل يكيست
در طلب عفو
مطايبه
در اظهار نيك نفسى خود گفته است
در غيبت پيروزشاه از بلخ و تهنيت قدوم او
در شكايت اهل زمان
نصيحت
در مرثيه
در قناعت
در طلب شراب
طلب پنبه و روغن كند
نكته ى موزون
در علو همت و كمال نفس خود
پيراهن كتان سنبلى از فريدالدين كاتب خواهد
در شكايت
از بزرگى مسحى و رانين خواهد
در مدح
در مذمت دشمنان صاحب
فى اقتراح الذهب
زين الدين عبدالله از استر افتاده و حكيم به عيادت او نرفته بود اين قطعه در عذر تقصير خويش گفته
در مذمت افلاك
در مدح سلطان ملكشاه ثانى
در مديح
در جواب مكتوب دوستى
در قناعت و خويشتن دارى
مطايبه
در مذمت شاعرى
سلطان سنجر را گويد
در ذم فتوحى شاعر
شراب خواسته
حضور دوستى خواهد
شراب خواهد
در طلب شراب
در مرثيه ى مجدالدين ابوالحسن عمرانى
در مدح پادشاه زمان
در طلب هيزم
طلب قبا از مخدوم كند
در حسب حال خويش گويد
در طلب سركه و آبكامه
در تهنيت تشريف
معما در مدح رشيدالدين
شراب خواهد
لطيفه
از كريم الدين شراب خواهد
در نصيحت نفس خود
از لالابك تقاضايى كند
شراب خواهد
در طلب حضور دوستى گويد
در مدح و تهنيت
شراب خواهد
در طلب جو
قطعه ى زير از حكيم شجاعى است كه به انورى نوشته است
انورى در جواب شجاع الدين خالد بلخى گفته و عذر تقصير خواسته است
ستايش سراى مجدالدين ابوالحسن عمرانى
بزرگى به خانه ى انورى رفت در تهنيت قدوم او گويد
در قناعت
غرض از اين لغز ريواس است
در هجو كسى گفته
در هجو قاضى ناصح
در وصف بزرگى و كرم صاحب ترمد
در مدح عصمةالدين
در مدح امير فخرالدين ابوالمفاخر آبى
در نصيحت و موعظه
روزى بدمستى كرده بود در عذر آن گويد
في الموعظة
در مديح
در شكايت و تقاضاى الطاف صاحب
در عذر قى كردن در مجلس شراب گفته
در تقاضا
در مذمت كسى گفته
حسب حال
در مدح فيروزشاه
در هجا
در تهنيت
شراب خواهد
در تقاضا
در ناخن گرفتن صاحب
قسمت در توبه و انابه
شكايت از زمانه
در هجو سيف الدين نامى گفته
نصيحت
معما
در حسب حال
در موعظه
اين قطعه در شكايت از ملكشاه و نظام الملك گفت و متغير شدند و فتوحى آنرا جواب گفت
فتوحى شاعر بفرموده ى شاه و وزير جواب حكيم را گفت
در موعظه
ايضا در هجا
در شكايت
مطايبه
در شكايت
صاحب به حكيم اسبى وعده كرد در تقاضاى آن اين قطعه را گفته
مدح سديد فقيهى
در ستايش سخن خود
در حكمت و موعظه
در قناعت و خويشتن دارى
در هجا
نصيحت


/ 439