در نكوهش روزگار - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نكوهش روزگار





  • يك چند روزگار نه از راه مكرمت
    چون چيز اندكى به هم افتاد باز برد
    وامروز هركه گويدم آن نيم روتى
    چون با تو نيست گويمش آن بازخواست زود
    گردون چو سگ به فضله ى خود بازگشت كرد
    كسى را كه بد مست باشد، قفا كه پيران هشيار دل گفته اند
    كه پيران هشيار دل گفته اند



  • بر ما درى ز نعمت گيتى گشاده بود
    گفتى كه نزد ما به امانت نهاده بود
    كز مادر زمانه به تدريج زاده بود
    گويى دهنده از سر جودى نداده بود
    بيچاره او كه كارش با اين فتاده بود
    چنان كن به سيلى كه نيلى بود كه درمان بدمست سيلى بود
    كه درمان بدمست سيلى بود


/ 439