از ممدوح التماس كفش به معما كرده است - مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقطعات - نسخه متنی

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از ممدوح التماس كفش به معما كرده است





  • اى مستفاد لطف تو اقبال آسمان
    انوار آن ز سايه ى جود تو مستفاد
    دوش از حساب هندو جمل بنده ى ترا
    مال چهار بنگر و جذرش بروفزاى
    اينك دوحرف گفته شد اندر دو نيم بيت
    يك حرف ديگرست كه بي آن تمام نيست
    مجموع اين حساب همين هر دو حرف راست
    اين است التماسش و گر ناروا بود
    من و سه شاعر و شش درزى و چهار دبير
    دبير و درزى و شاعر چگونه جنگ كنند
    با يكى مزاح و دو خنياگر و سه تا حريف
    پيشش آوردم شراب لعل چون چشم خروس
    آن حريفان و نديمانش به من كردند روى
    چون دهان نبود مر او را در كجا ريزد شراب
    دهر و افلاك و انجم و اركان
    خود جهان خرف ندارد خير
    تا ندارى اميد خير كه نيست
    چيست عنقا به هر دو عالم خير
    اى دل از كار خويش هيچ مرنج نقد و نسيه چو هفده و هژده ست
    نقد و نسيه چو هفده و هژده ست



  • وى مستعار جود تو آار روزگار
    و آار اين ز عادت خوب تو مستعار
    بيتى دو شعر گفته شد از روى اختصار
    پس ضرب كن تمامت اين مال درچهار
    چون راى تو متين و چو حزم تو استوار
    معنى آن دو خواه نهان خواه آشكار
    چون در سه ضرب شد شود اين كار چون نگار
    از تو روا ندارد هم تو روا مدار
    اسير و خوار بمانديم در كف دو سوار
    اگر چه چارده باشند وگر چهار هزار
    دوش نزديك من آمد آن پسر وقت سحر
    نزدش آوردم كمر بند مرصع از گهر
    كاى بلاغت را بلاغ و وى بصارت را بصر
    چون ميان نبود مر او را در كجا بندد كمر
    همه شرند اگرنه مايه شر
    تا كه هست از و جود خير خبر
    حامل ذكر او قضا و قدر
    كه ازو نام هست و نيست ار
    نيست كار دگر به رنگ دگر بل دو پنج است و ده نه به نه بتر
    بل دو پنج است و ده نه به نه بتر


/ 439